✍️ : سعید بختیاری خسروشاهی

منبع مقاله : « سئیران‌تپه منظومه‌سی » انتشارات نباتی ۱۳۹۷ - انتشارات یای‌قالا ۱۴۰۲ باضمایم ؛ و نشریه شفق آذربایجان.

( اندک ویراست و ویرایش / زبان مقاله : فارسی و ترکی )

==========

آذربایجانیمیزین آس اوجاقلی خسروشاه شهرینین قوزئینده سئیران‌تپه آدلی تپه‌نین دؤرد دؤره‌سینده دؤرد گؤل- گؤزه واردیرکی اونلارین بیری پره‌باغ گؤلو آدی‌ایله حله‌ده ائل دیلینده‌دیر. بو تپه‌نین دوغوسوندا بیر باشقا گؤله پره‌دیزه دئیلیرمیش. پره‌دیزه‌نین دوغوسوندا دیزه ( دیزج امیر مدار ) کؤیو واقع‌دیر. خسروشاهین بو بؤلگه یاپیشیغین‌دا یاشیت‌لی چوبان چؤلچولرین دئدیگینه دایاناراق دئمه‌لی : « اسکی‌دن قالمیش بیر بینانین داش ‌بولوک‌لری باشاباش یئر اوزه‌رینده وارایدیر » ؛ اونلار بو دیواری قدیم دینگو کاروانسارائینا ( دینگیر/ سومر تانریچالاریندان شَمَش یا شمس و گونش تانریچاسی ) -باغلی قالا دیوارینین پارچاسی اولاراق قیده آلیرلار.
هابئله شَمَشرَف / شمشارا آدلی گؤل ایسه یئنه دینگوو قالاسینین آدیله بیرگه یاشیتلی‌لاریمیزین دیلینده‌ و دئیم‌لرینده گزیشیر. او دیواردان علاوه دینگیر دره‌سی‌ایله بالاجا گؤلگؤزه و ان سونا قالمیش قوشقالا ایسه همین دینگووا باغلی دینگو کاروانسارایی آدلانیرمیش‌. آرتیرمالی‌ئیک دینگیر قالانین اته‌گیندن قدیم شاهی یولو خسیل‌دن آشاراق خوجامان خسروشاهین ایلخی‌سیندان ساویشالی شاهی آداسی‌ایله ( جزیره‌ اسلامی ) -کؤیوندن شاهی دنیزچه‌سینه یا اصلینده دریاچه‌ی خسروشاه / اورمویا یاپیشیلیر...
سؤزسوزجه‌سینه آذربایجانین اوستانلاری‌ایله شهرستانلارلا شهه‌رلرینه باغلی قصبه‌لر، ایستر زنجان، اردبیل، اورمو، ماراغا و مرند کیمی باشقا شهه‌رلریمیزه باغلی کند - پارالاریمیزدا پری‌دیزج یا دیزج‌پروانه آدینلی آدلار آلتیندا کؤی‌لرله قصبه‌لر، ائلیمزین گؤز اؤنونده گؤزوشور دیلینده‌ایسه گزیشیر. بیز باشقا یئرلریمیزین پره‌دیزه‌لرین آچیقلاماق و یائیملاماق‌دان واز گئچه‌رک، آنجاق آنادوغما یوردوموز اصیل خسروشاهین پره‌دیزه‌سین سیز حؤرمت‌لی اوخوجولاریمیزا آچیقلایاراق سونوروق.

.

پره‌دیزه :

در خصوص واژه پره‌دیزه نوشته مقالات بسیاری البته در نوع گویش مخصوص خود موجود است. جای بسی تاسف است اینکه طی صدسال اخیر در کشور ما هرگونه افتخارات و داشته‌های مثبت سایر ملیت‌ها بنام سه سلسله‌ی هخامنشیان، ساسانیان و نهایتا پهلوی‌ها رقم خورده است. و بالعکس هرگونه کاستی و قصور در تاریخ این کشور، اغلب به نام مردم و یا سلسله حکومت‌های ترکان ثبت شده است. در این بین به جرات می‌توان گفت موضوع مقاله‌ی پیش‌رو یکی از پراهمیت‌ترین اصطلاحات رایج در علم تاریخ را در بر می‌گیرد ‌که با توجه به تحریف و انکار از سوی برخی تاریخ نگاران یکسونگر در هاله‌ای از گمراهی مفقود مانده است. با وجودی که هنوز هم در جغرافیای آذربایجان مناطقی با همین نام " پره‌دیزه " به وفور در گویش مردمان بکار می‌رود. بنابراین ما ضمن صرف‌نظر از منابع مورد نظری که از آن جمله‌اند : کتاب امپراطوری هخامنشی اثر برایان پییِر، و کتاب داریوش ایرانیان اثر هیدس والتر و نیز آثاری نظیر بهار مهرداد تخت جمشید گذر نموده سپس پره‌دیزه را ابتدا با تکیه و با در نظرگیری داشته‌های غنی عینی و پس از آن نیز با استناد به منابع ترکی و عربی من‌جمله قرآن و نیز منابع انگلیسی پیش روی شما مخاطبان بلند نظر قرار خواهیم داد.

.

پردیس در لغت‌نامه‌ی دهخدا ( پره‌دیز ) :

[ پ َرَ دَ ] ( اِ ) لغتی است ماخوذ از زبان مادی ( پارا دئزا ) به‌معنی باغ و بستان. و از همین لغت است پالیز فارسی و فردوس ( معرّب ).
گزنفون : « در هر جا، که شاه ( هخامنشی ) اقامت کند و به هرجا که رود، همیشه مراقب است در همه جا باغ‌هائی باشد پر از چیزهای زیبا که زمین می‌دهد. این باغ‌ها را پردیس می‌نامند. اگر هوا مانع نباشد شاه اکثر اوقات خود را در این‌گونه باغها به سر می‌برد » ...( در اصل ریشه‌های اولیه‌ی فرهنگ باغبانی و باغداری مربوط به این لغت باستانی پردیس | پره‌دیزه است... )
تاریخ بیهقی ( جلد ۲ ) نقل می‌کند : « چون به مرو رسیدیم شهر و غلات به‌دست ما افتد و خصمان به پره‌های بیابان افتند...». در همین کتاب در معنی ریشه‌ی لغوی " پره " : « اطراف و اکناف » آمده است. جمع‌بندی سایر فرهنگ‌های فارسی نیز بدین صورت است : پَرّه ؛ دامن و طرف و کناره‌ی چیزی مثل پره‌ی بیابان و کوه و هر چیز پر مانند... ؛ به معنی حلقه و دایره‌ی لشگر ... و مردم نیز گفته شده است. دِیزَه : رنگ ، لون ، رنگ خاکستری ، و اسبی که رنگش سیاه یا خاکستری باشد. دیزج هم گفته شده به‌معنی دژ و قلعه نیز گفته‌اند.
یاحقی درباره‌ی باغات باستانی ایران در کتاب فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی چنین می‌نویسد : پئری دئزه ؛ « دژ محصور فرو بسته در ایران باستان به باغ‌هایی اشاره می‌کرده که با بهشت برابری داشتند. »

جمع‌بندی مفهوم paradise در برخی سایت‌ها :

- Paradise (پردیس / پره دیزه) : اصطلاحی است برای مکانی با هارمونی و هماهنگی بی‌نظیر و مکانی جاودانی. به عبارتی دیگر اشاره به لامکان و لازمان ).
- پیروان ابراهیم : -پارادیس را به باغ عدن ارتباط می دهند، یعنی حالت کمال مطلق جهان قبل از سقوط از رحمت ( قبل از هبوط ) و حالتی است تمام عیار که در جهان آینده بازگردانده خواهد شد.

مفاهیم بهشتی : -مفاهیم فرهنگی متقابل هستند که اغلب با تصاویر ذهنی معنوی بشری پوشش داده می‌شوند و ممکن است مربوط به پیدایش هستی یا رستاخیز و یا هر دوی آنها باشد. این مفاهیم در نقطه‌ی مقابل بدبختی‌ها یا فقر تمدن بشری قرار دارند. در پارادایس تنها صلح و آرامش، شادی و کامیابی وجود دارد. پارادایس مکان رضایت و خرسندی، سرزمین پرنعمت و مکان تحقق است. از آن اغلب به عنوان جایگاه برتر و مقدس‌ترین مکان توصیف شده است که در مقابل این دنیا یا عالم اموات ( مانند جهنم ) قرار دارد.
رستاخیز شناسی : در متون رستاخیزشناسی پارادایس عنوان سکونتگاه آنهایی‌ست که در این دنیا پرهیزکار بوده‌اند. از نظر اسلام و مسیحیت، بهشت مکان آرامش و تسکین روحی است.
مصریان باستان : بر این باور بودند که جهان دیگر Aura ( آئورا ) در مفهوم مَرغزارهایی برای شکار ایده‌آل و مناطق ماهیگیری است که مردگان بعد از قضاوت در آن ساکن می شوند.
سِلتیک‌ها : معتقد بودند پارادایز همان MagMell یعنی جزیره خوش شانسی است.
یونانیان باستان : Elysian fields ( سرزمین بهشتی ) یا مناطق بهشتی با وفور نعمت می‌باشد که قهرمانان، صالحان و عادلان امیدوارند در آنجا به جاودانگی دست یابند.
سرخپوستان وِدایی : - تصور می‌کردند بدن جسمانی توسط آتش از بین می‌رود اما در آسمان سوم در حالت سعادت‌مندی از نو خلق و به هم پیوسته می‌گردد.
اوستای زرتشت : pairi-daeza / پارادیس- پردیز به حصار شده مکانی که جایگاه نیکوکاران و بهترین هستی‌هاست، تعبیر شده است.
کیهان‌شناسی : منظور از پِریدایس دنیایی است ماقبل از آنکه به واسطه شرارت آلوده و نابود گردد. یعنی دنیایی که هنوز شرارات و خباثت در آن نفوذ نکرده است. این مفهوم به‌خصوص از دوران ماقبل تاریخ موضوع هنر و ادبیات است که “ Paradise Lost ” ( بهشت گمشده ) اثر جان میلتون یکی از نمونه‌های بارز آن به شمار می رود.

اتیمولوژی و ریشه‌شناسی پارادایس در برخی منابع انگلیسی :

Pairi / پایری : پیرامون، در اطراف، گرداگرد
Daeza / دیزه : دیوار، آجر یا خشت، یا ساختار و ترکیب در اصل یک اسم مستعار است به معنای ترکیب یا باغی محصور.
paradise / پارادایس : از لغت فرانسوی paradis وارد زبان انگلیسی شده است که اقتباسی از paradises و یونانی parádeisos -به شکل παράδεισος است. لغت قدیمی ایران باستان paridayda "محوطه حصار کشی شده.

پروتو سانیسکریتِ Pradesh / پارادئژ : این اصطلاح تا قرن ۵ و ۶ قبل از میلاد تحت عنوان pardesu در مفهوم قلمرو ، امپراطوری ، دامنه و ملک رایج بود. بعدها از آن برای مشخص کردن باغ‌های محصور وسیع اولین امپراطوری استفاده شد. پس از مدتی در کتاب آنابِیسیس اثر گزنفون آتِنی که در قرن چهارم ( ق.م ) نوشته شده است ،paradise بصورت parádeisos یا " پارک جانوران " وارد زبان یونانی شد. ( Xenophon تاریخ نویس، ادیب، مؤلف و فیلسوف اهل آتن یونان در قرن چهارم ق.م. است که اثر هفت جلدی Anabasis )
آرامیکی pardaysa : معادل رویال پارک (پارک سلطنتی یا گردشگاه) مجلل است.
تاناخ ( کتاب مقدس عهد قدیم عبری‌ها ) : pardes / پاردئس سه بار مفهوم باغ و بستان را می‌رساند ( در آواز سولومون آواز آوازها بخش ۳ آیه ۱۳؛ اکسلِسیاستس بخش ۲ آیه‌ ۵ ؛ نِهِمیا بخش ۲ آیه‌ ۸ ) با توجه به مفاد آن متون، pardes را می‌توان در مفهوم باغ یا باغ میوه تفسیر نمود.
سپتاجینت (نسخه یونانی تاناخ قرن اول تا سوم ق.م ) : parádeisos برای ترجمه هر دو اصطلاح عبری פרדס ( pardes ) نیز gan גן ( garden ) استفاده می‌شد. ( برای نمونه در بخش دوم آیه ۸ Genesis ( نخستین کتاب مقدس بشری ) و در بخش بیست و هشتم آیه ۱۳ اِزِکیِل ( Ezekiel ) : در این دو کتاب مقدس هدف از کاربرد کلمه "paradise" اشاره‌ای به باغ عدن می‌باشد.

قرآن : در قرآن مشابه معنا و لغوی پردیس همانا واژه فردوس است.
تا این قسمت در کل می‌توان از این دست مطالب چنین استنباط نمود که ریشه‌شناسی paradise / پردیز در نهایت مشتق از ریشه‌های زبان بازسازی شده پروتو هند و اروپاییdheigw است که این ریشه نیز احتمالا مفهومی شبیه برپا کردن و به هم پیوستن دارد.

" در کل Pairi / پئری در معنای پیرامون بوده و مرتبط با ریشه‌ای یونانی به معنای در؛ همچنین با ریشه انگلیسی peri که مفهوم عینی آن نیز دور و بر می‌باشد. و diz = بنا کردن، ساختن ( یک دیوار )، تشکیل دادن ؛ مرتبط است با ریشه‌ای یونانی در مفهوم دیوار."


همان‌گونه که در پاراف‌های سابق نیز اشاره شد، منظور تمام این قبیل تحقیقات و نوشته‌ها بر این اساس پایه‌ریزی شده است که بگویند : « پره‌دیزه Paradise در دیگر زبان‌های قدیم ایرانی تایید نشده است » !. و در خوشبینانه‌ترین حالت چنین ابراز دارند که : « ریشه‌های احتمالی در این زبان‌ها ممکن است بازسازی شده باشد ؛ برای مثال در زبان پارسی قدیم به صورت paridayda آمده است ». یا این جمله را که می‌گوید : « معنی محوطه محصور در اغلب کاربردهای زبانی ایرانیان از این لغت حفظ نشده و بطور کلی برای اشاره به کشت یا مناطق کشت رایج بوده است، نه لزوما دیواره‌ای » ؛ - همچنین این ادعا که قابل تامل است : « واژه‌ی قدیم ایرانی survives ( بقا، وجود ) به‌صورت Pardis در فارسی جدید»... ؛ نیز این تعبیر : « مشتقات pālīz یا "jālīz که مفهوم patch پچ گیاهی ( زنجیره‌ي گیاهی ) یا باغ سبزیجات...».

جملاتی که در خروجی تشریح لغت پردیس در پاراف فوق مطالعه شد، جمع‌بندی کلی منابعی بود که ما در دنیای واقع و مجاز بدان دسترسی داشتیم.

اما پره‌دیزه یا فردوس از بیان قرآن کریم :

از میان خیل انبوه آیه‌های قرآنی که در وصف پره‌دیزه | پردیس | فردوس و جنات آورده شده است، تنها دو نمونه را جهت ارتباط با این موضوع در اینجا می‌آوریم : در سوره کهف آیه ۱۰۷ - ۱۰۸ : « انّ الّذین آمنوا و عَمِلُوا الصّالحاتِ کانَت لَهُم جَنّات الفِردُوس نزلا » " و آنانکه به خدا ایمان آورده و نیکوکار شدند البته آنها در بهشت فردوس منزل خواهد یافت." خالِدینَ فیها لا یَبغون عَنها حِوَلا ( همیشه در آن بهشت ابدی هستند و هرگز از آنجا نخواهند انتقال یافت ). بقره آیه ۲۵ : « وبشّرالّذین آمنوا و عملوالصّالحات انّ لهم جنّات تجری من تحت الانهارکلّما رُزِقوا مِنها مِن ثمرة رزقا قالوا هذا الّذی رُزِقنا مِن قبل و اوتوا به متشابها و لَهُم فیها ازواج مُطُهّرة وهم فیها خالِدون. » " و مژده ده ای پیغمبر کسانی را که ایمان آوردند و نیکوکار شدند به یقین آنهاراست باغ‌هایی که جاری‌ست در آن‌ها نهرهایی و چون روزی دهند آن‌ها را از میوه‌های بهشت، گویند این مانند آن میوه‌هایی است که دادند ما را پیش از این ( در دنیا ) و هر میوه و خوردنی بر آنان بیاورند به یک‌دیگر مانند است و ایشان را در بهشت جفت‌های پاک و پاکیزه است و در آن بهشت همیشه جاوید خواهند زیست". - در کل آیات دویست‌گانه‌ای که در آن نام‌هایی تحت عنوان جنت، بهشت عدن و رضوان و. س آورده شده است، فردوس اولی‌ترین آن‌هاست که مخصوص پیامبران و اولاد و صحابه خاص‌اش است و در آن جای دارند. همچنین برخی‌ از این‌ توضیحات‌ که در خصوص جنت فردوس در زیر می‌آوریم چنین است : میانه‌ جنّت‌ و بهترین‌ جای‌ آن‌، بالاترین‌ درجه‌ جنّت‌، و یکی‌ از نام‌های‌ آن‌. درباره‌‌ی" جنّه‌ المأوی ‌" نیز گفته‌ شده‌ که‌ بیانی‌ دیگر از "جنّه‌ الخلد" و ناظر به‌ یکی‌ از ویژگی‌های‌ جنّت‌ ( همیشگی‌ بودن ، به‌ مثابه‌ یک‌ کمال‌ و نه‌ وجه‌ تمایز از جنّتی‌ دیگر ) است‌. برخی‌ هم‌ گفته‌اند که‌ این‌ تعبیر درباره‌ جنّت‌ حضرت‌ آدم علیه‌السلام‌ پیش‌ از هبوط‌ است‌. برخی‌ مفسران‌ نیز آن‌ را جایگاه‌ ملائک‌ دانسته‌اند. سرانجام آنهائی که وارثان فردوس هستند، صفات ویژه‌ای دارند که تا آنگونه خصلت‌ها در کسی یافت نشود وارث فردوس نخواهد شد. سخن آخر عبارت از اينكه :

« ای که پنجات رفت و در خوابی
شاید این لحظه‌هات دریابی
»

.

نظر و استنباط نویسنده :

دیدیم كه تمام ادیان الهي و حتی فرهنگ‌های مختلف جهان وامدار واژه‌ی پره‌دیز شده‌اند. این درحالی‌ست که علیرغم اینکه جغرافیای مربوط به خسروشاه آذربایجان، به اصطلاح همان فوت آخر کوزه‌گری در علم تاریخ به شمار می‌آید و تاریخی فراتر از تاریخ را در خود دارد، و نیز آثار و مستندات اولیه‌ی کشاورزی بشر و حتی جای‌واژه‌های باغبانی و دامداری به وفور در آن موجود است، اما با عرض تاسف بسیار باید گفت : در این زمانه خسروشاه این گهواره‌ی تمدن بشری در اوج بی‌تفاوتی به این‌همه داشته‌ی مادی معنوی خویش دچار شده که البته دلایل و بررسی این امر خارج از حوصله‌ی این مقال است... به هرروی بازگردیم به نتیجه‌گیری این موضوع اصلی خویش ...

در اصل واژه‌ی " پره " حالت مشدد لغت " بره " در ترکی است. " دیزه " ‏یا " دیزج " نیز از حالت تا شد‌ه‌ي زانو در فرهنگ ترکی استخراج شده است. در واقع به حالت تا شده و قله ماننده‌ی زانو در آن زبان " دیز " گفته می‌شود که شکل هندسی دیز / زانو به علم معماری باستان راه یافته و به حالت دژ در فرهنگ فارسی در آمده است. این واژه سر انجام با ترکیب لغت بره روی هم اصطلاح ترکیب بند "بره دیزه" را شکل داده است و سپس تبدیل به یکی از پرکاربردترین کلمات و اصطلاحات رایج در سایر فرهنگ‌های جهان شده که از دوران باستان تا به دوره‌ي ساخت ارگ‌ها و برجک‌های کاروانسراها و مناره‌های مساجد تداوم داشته است...

کاربرد لغت بره و دیزه در حیات معاصر اهالی :

گفتیم لغت بره از دوران کهن در میان مردمان آذربایجان رایج بوده است که در زیر به چند نمونه کاربرد اشاره می‌کنیم :
در صنعت بافندگی که جزو صنایع آبا و اجدادی این مردمان است، حالت باز شده و میان دو ردیف تار را بَرَه گویند که پود از بین دو ردیف بالایی و پائینی تار می‌گذرد. گیر کردن ماسوله یا نخ‌بَر پود در میان این دو ردیف تار را در این صنعت کهن، اصطلاحا « بره‌ده قالماق » گویند. همین‌طور در فرهنگ باغداری باز این اصطلاح رایج است که آب‌بند جوی آب را " بَرَه‌ک " گویند و اصطلاح رایج آن نیز " بره سالماق " است. همچنین به میان انبوه شاخساران نیز "مئشه بره‌سی" گفته می‌شود. بی‌شک اکثریت ما ترک زبانان برای یکبار هم که شده اصطلاح "مئشه بره سینده گیره توشدوم" ( در میان انبوه شاخساران گیر افتادم ) را بکار برده‌ایم. در دامداری نیز مابین سکونتگاه انسان و دام را بَره گویند که چوپان گله جهت تعویض پست خویش، گله را از چراگاه به بره آورده و تحویل چوپان دیگر دهد. در بره کارهایی نظیر شیر دوشی و زایمان دام نیز انجام می‌شود. ...

بنابراین بره برعکس تعبیر اطراف و پره در اصل به میان دو زیست بوم را گویند. در این حالت " بره " عبارت است از کنج و کناره‌ی دو زیست بوم که در عین حال مرکزیت مستقل زیستی طبیعت و انسان را در یکجا با هارمونی مخصوص به خود تامین می‌کند. یعنی حلقه‌ی اتصال مسکن و طبیعت؛ محیطی از هر سو بسته و مستقل. "دیزه / دیزج - ک " نیز همانگونه که در سطور فوق عنوان شد، به حالت خمیده شده‌ی زانو و قسمت نوک و برآمده‌ی قله و تپه ماننده را گویند. در نتیجه « بره دیزه » در معنای میان و مرکزیت از هر سو محصور شده را گویند که البته این امر مقارن با همان فرهنگ‌های سایر مللی است که توضیح مفصل آن ارائه داده شد. تنها با این تفاوت که با تکیه بر اسامی کهن‌جای‌نامها در بستر این کهن‌شهر ، ریشه این فرهنگ نمی‌تواند در جغرافیایی غیر از جغرافیای خسروشاه ، این گهواره‌ی تمدن بشری و چهارراه بین‌المللی تمدن‌ها در جایی دیگر بوده باشد. بنابراین می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که پره دیزه‌ی واقع در خسروشاه همان دیز یا دژ و بارویی بوده که به یکی از حصارهای دور شهری اطلاق می‌شد که با دیوارهایی در گرداگرد هم، شهر را مورد حراست قرار می‌داد، باشکوه‌ترین و مجلل‌ترین مکانی که متعلق به اعیان‌ترین و اشرافی‌ترینِ سلسله‌ها بود. در تکمیل این امر خاطر نشان می‌دارد که پره‌دیزه‌ی خسروشاه تنها یکی از چهار تپه‌های باستانی مفقوده در این شهر است که سه مورد دیگر آن نیز عبارتند از : یانیق‌تپه ؛ قیزقالا ، و سئیران‌تپه ؛ که هر یک از این تپه‌ها به نوبه‌ی خود سایتی باستانی محسوب می‌شد. در کل می‌توان چنین اذعان داشت که دامنه‌های آن از شرق به ارشد سلطان سهند ؛ از جنوب و غرب به توفارقان ، از شمال آجی چای تبریز را تحت‌الشعاع خویش قرار می‌داد. بی‌هیچ تردیدی این همان جغرافیا و شهر اسطوره‌داستان‌ها و اسناد تاریخی را شامل می‌شود که ساکنین داخل حریم این چهار تپه‌ی باستانی را ایچ... ( درونی ) و ساکنین بیرونی آن‌را دیش... ( بیرونی ) می‌نامیدند. به‌همین نسبت بوده وسعت اراضی این منطقه و اراضی باغداری و کشاورزی آن. از صنعت کشاورزی در دوران باستان این کهن شهر می‌توان به یانیق تپه‌ی خسروشاه اشاره نمود که با استناد بر اسناد مکشوفه، این مکان یکی از معدود مکانهایی است که بشر برای اولین بار در آن به صنعت کشاورزی و دامداری دست یافته است. همچنین وجود اراضی چسبیده‌ی ایلخیچی / ایلخچی به این بخش از جغرافیای خسروشاه کهن، نشانگر این امر است که این مناطق جزو مقدم‌ترین مناطقی بوده که بشر در آن برای اولین بار پرورش اسب را تجربه نموده است. این روند ادامه داشته تا حدود هفتصد - هشتصده‌ی قبل از میلاد که پای اقوام هند و اروپایی به این مناطق باز شده و لغت " پره دیزه " با عنوان پردیس داخل ان فرهنگ شده و هم از آن زاییده شده لغت جالیز - پالیز ؛ و به احتمال بسیار پس از فتح اسکندر به صورت پرادیزیوس وارد فرهنگ یونان شده و از آن نیز به شکل پارادیس paradais وارد فرهنگ فرانسه و از آنجا به شکلی تقریبا مشابه ( paradise ) وارد زبان انگلیسی شده است. هم ، چنین بوده در دوره‌ی فتح اعراب این لغت با عنوان فردوس به فرهنگ عرب راه یافته است تا در نهایت امروزه اگر این لغت را در اینترنت جستجو نمائیم، به صدها شرکت و مجتمع فرهنگی و حتی شهر و شهرک در دنیا بر می‌خوریم.

باز تاکید می‌ورزیم، جای تاسف برانگیز ماجرا عبارت از اینکه با وجودی که این واژه جزو کهن‌وا‌ژه‌های رایج در میان مردمان خسروشاه و سایر آذربایجانی‌ها به شمار می‌رود، دریغ از مقاله یا سطر نوشته‌ای در این مورد، تاچه رسد به این که شرکت یا مجتمع، مرکز گردشگری با این نام داشته باشیم. امید این گام نخست جهت پره‌دیزه‌ کاوی هرچه بیشتر، و به تبع آن نام‌گذاری و تاسیس اماکنی تحت این عنوان را فراهم آورد...

.

نویسنده : س. بختیاری خسروشاهی
ترجمه انگلیسی فارسی، ویراست و حروفچینی : ن. بیگی خسروشاهی

.

---------------------------.

---------------

منابع : لغتنامه دهخدا / فرهنگ عمید / فرهنگ زیست‌شناسی / فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی / تاریخ بیهقی / قرآن کریم ترجمه الهی قمشه ای
منابع ملاحظه گردیده شده : امپراطوری هخامنشی اثر برایان پییر / داریوش ایرانیان اثر هیدس والتر / Paradise Lost (بهشت گمشده) / فرهنگ دو سویه ی اختر (TÜRKÇE - FARSÇA)
مواخذ اینترنتی : ویکی فقه / ویکی پدیا /

/New Oxford American Dictionary

/History of Paradise, THE GARDEN OF EDEN IN MYTH &TRADITION , Jean Delumeau, translated from the French by Matthew O,Connell

JewishEncyclopedia.com

wikipedia