معرفی سعید بختیاری خسروشاهی ( خسروشاهلی بختیار )

سعید بختیاری خسروشاهی

شاعر، نویسنده، محقق و مولف آثار تاریخی_ادبی...

بانی کنگره ملی شیخ سالار دیلمی_ موسس انتشارات یای‌قالا و نشریه‌‌نامه صدای خسروشاه_ بانی موزه مردم‌شناسی خسروشاه_ بانی پیکره حاج جلیل خسروشاهی و موسس انجمن ادبی قلم...

------------

----------------------

معرفی آثار قلمی استاد بختیار خسروشاهی:

گذشته از فشرده اقدامات فوق، استاد خسروشاهی را می‌توان فرهنگ سیار و تاریخ گویای شهر مشاهیرپرور خسروشاه نامید. به جرات می‌توان این شخصیت اصیل و فرهنگی پرتلاش را تاثیرگذارترین شخصیت بومی خسروشاه پسا انقلاب اسلامی در خسروشاه عنوان نمود که تالیفات عدیده‌ای در زیر سقف تنگیده‌ی زادگاه پرهجمه‌شان به اتمام رسانده‌اند. ما در اینجا سی نمونه از آثاری که توسط ایشان یا با نظارت و مقدمه‌های ایشان به چاپ رسیده و یا در دست نشر می‌باشد، می‌آوریم :

۱- « یئر خاطره‌لری » ( اشعار ترکی استاد ) ؛ ( ۱۳۹۱ )

۲- « سئچیلمیش غزل‌لر- اوستاد میرزه حسین کریمی » - انتخاب اشعار و طرح اولیه: س.ب خسروشاهی- ویراستاران: ن.بیگی خسروشاهی - ن. مسگری سردرودی. اهتمام : استاد محمدحسین قابل‌نژاد سردرودی " ؛ نشر نباتی( ۱۳۹۷ ).

۳- شناسنامه‌ی استاد کریمی مراغه‌ای : پدیدآور م. ح. قابل‍نژاد سردرودی ؛ ویراست و یادداشت چاپ دوم با افزونه مقاله‌ای از استاد بختیاری خسروشاهی - انتشارات یای‌قالا خسروشاه ،۱۳۹۹

۴- « علم سعادت » ( ترجمه به فارسی " قوتادغو بیلیگ " ؛ پدیدآور: دکتر باغبان کریمی؛ اهتمام چاپ مجدد : م. ح. قابل‌نژاد، با نظارت فنی: بختیار خسروشاهی ؛ ویراست : خانم ندا بیگی خسروشاهی - انتشارات یای‌قالا ؛ تعلیق مجوز /.../ )

۵- « سئیران‌تپه منظومه‌سی » : نظیره‌ای حیدربابایا سلام استاد شهریار. حسن بابایی خسروشاهی ( خسروشاهلی اعجاز ) ؛ گردآوری و تصحیح و توضیحات : بختیار خسروشاهی - نشر نباتی.

۶- سروده‌های میرزا ابراهیم صابری خسروشاهی : گردآوری و مقدمه بختیار خسروشاهی ، ۱۳۹۹، انتشارات یای‌قالا.

۷- « سئیران‌تپه منظومه‌سی_آرتیرمالار » ؛ شامل منظومه سئیران‌تپه و افزونه قطعاتی دیگر از استاد اعجاز خسروشاهی، مقدمه و آچیقلاما از استاد بختیار، ۱۴۰۲، انتشارات یای‌قالا.

۸- « کشکول_مصوت » اشعار آقای امیر داستانی ( عارض خسروشاهی ) با نظارت و مقدمه‌ی استاد بختیار، ۱۴۰۲ ، انتشارات یای‌قالا.

۹- « دمع » ( دیوان مثمر مراغه‌ای « عاصی » حاوی اشعار فارسی استاد داود مثمر مراغه‌ای ) ، تحشیه و توضیحات : سعید بختیاری خسروشاهی - انتشارات یای‌قالا . (۱۴۰۳)

۱۰- « پیدایی مکتب خسروشاه » ( ... یانیق‌تپه سبک معماری و نقوش سفال‌ها...) تحقیقات چارلز برنی، تالیف : جی دی سامرز ؛ مترجم : ندا بیگی خسروشاهی، مقدمه و نظارت : س. بختیاری خسروشاهی ۷۹۰ص دو جلد ، انتشارات یای‌قالا ( ۱۴۰۳ )

۱۱- « اولاد وطن » ( خسروشاه آذربایجانین انقلاب فرهنگ‌نامه‌سی ) مجموعه اشعاری دیگر از استاد حسن بابایی خسروشاهی، اهتمام، مقدمه، تالیف، تصحیح تهذیب از استاد بختیاری خسروشاهی ۳۰۳ ص انتشارات یای‌قالا ، ( در آستانه‌ی مجوز و نشر )

۱۲- « سویقون کاروان » : اشعار مرحوم کریم بازارچی خسروشاهی؛ اهتمام مقدمه تالیف تصحیح و تهذیب : سعید بختیاری خسروشاهی ۲۸۰ ص ۱۴۰۳، ( در مرحله‌ی اخذ مجوز)

۱۳- « خان عمی » : مجموعه اشعار قربان بنایی خسروشاهی؛ اهتمام، مقدمه، تالیف و تصحیح : س. بختیاری خسروشاهی ، انتشارات یای‌قالا

۱۴- « تاریخچه آموزش و پرورش بخش خسروشاه» : تحقیقات مرحوم بهروز صیادی خسروشاهی به انضمام فشرده مقالات و تحقیقات استاد بختیاری خسروشاهی ؛ آماده جهت اخذ مجوز.

۱۵- « خسروشاهدان حیدربابایا علیک‌لمه‌لر » : خسروشاه شاعرلرینین حیدربابایا سلام ایکیزلمه‌لری / در حال گردآوری و ویراست...

۱۶- « فارسی‌سرایان قفقاز » : (قاراباغ شاعرلرینین تذکره‌سی) به انضمام " قاراباغ منظومه‌سی" -ایله تورکجه‌یه قایتاریلار استاد بختیار، ۶۸۴ ص

۱۷- عاشورا ادبیاتی خسروشاه شاعرلرینین اثرلرینده : ( دردست تالیف )

۱۸- تاسوعا ادبیاتی خسروشاه شاعرلرینین اثرلرینده : ( دردست تالیف )

۱۹- مولودخوانلیق خسروشاه شاعرلرینین آثاریندا : ( دردست تالیف )

۲۰- حضرت ولی عصر (عج ) خسروشاه ادبیاتیندا : ( در دست تالیف )

۲۱- خسروشاهین ادبیات مکتبی : ( در دست تالیف )

۲۲- خسروشاه شاعرلرینین تذکره‌سی : ( شروع تحقیق ۱۳۹۴- اتمام )

۲۳- خسروشاهلی بختیاردان ایکیزلمه‌لر : (حاوی نظیره‌هایی بر برگزیده اشعار شعرای مقدم ترکی – یائیلماق حالیندا )

۲۴- خسروشاهلی بختیاردان قایتاریلار : ( حاوی ترجمه اشعار فارسی به ترکی از مولانا تا شهریار - بیتینمک‌ده)

۲۵- اؤیرتمن‌ایله اؤیرنجی : ( شاگرد معلم منظومه‌سی- بیتینمک‌ده )

۲۶- دؤرد سویلاما : ( اوستؤره‌سل منظومه‌لر- بیتینمیش)

۲۷- ریشه‌شناسی کهن‌ جاینامهای خسروشاه و پیرامون: ( بیتینمیش).

۲۸- حیدری‌نامه: خسروشاهلی ع. حیدری شعر توپلوسو (بیتینمیش).

۲۹- ائل ادبیاتی: ( ضروب امثال؛ پراکنده بایاتی‌های خسروشاه )

۳۰- مجموعه مقالات: ( جلد اول اتمام ). و.س...

همانگونه که از معرفی آثار فوق مشخص گردید؛ تسلط استاد خسروشاهی بر زبان و ادبیات فاخر فارسی- ترکی و قدرت و وسعت خلق شعر در قالب‌ها و هجاهای مختلف این دو فرهنگ و آشنایی با شیوه‌ی تحقیق و تالیف به شیوه‌ی نو ، این امکان را به این استاد فرهیخته داده است تا بتوانند با فراخ نظر بخش عظیم و هجیم فرهنگ خسروشاه را که طی قرون متمادی به روی هم انباشته شده و در زمین مانده بود، گردآوری نموده و این میراث ادبی دیار مادری غنی از تاریخ و فرهنگ را با امکاناتی هرچند محدود و در مقابل با هجمه‌هایی بسیار سنگین، تقدیم جامعه‌ و اهالی علاقه‌مند فرهنگ این سرزمین بنمایند. بر همین مبنا ما از طریق این صفحه خواهیم کوشید این شخصیت به نسیان سپرده شده را همراه با معرفی تک-تک آثار ایشان و خلاقیت بی‌بدیل معاصر و اندیشه تابناکشان ، تا حد ممکن در تبق اخلاص نهاده و در اختیار شما مخاطبان ارجمند قرار دهیم.

✍️ : ن. ب. خسروشاهی

حسین چوپانی خسروشاهی

حسین چوپانی خسروشاهی

ضمن عرض تسلیت و تعزیت به مناسبت شهادت ثامن الائمه امام رضا ( ع ) و به پاس قدردانی از خدمات ارزنده شهروندی نمونه ؛

------------

---------------------

----------------------------

در طول تاریخ بشری که تاریخ خسروشاه و خسروشاهیان نیز از آن قاعده مثتثنی نیست، چه بسا انسانها آمدند و رفتند بی‌آنکه نام و نشانی از خود بر جای گذارند. جدا از توده عوام، در این میان حتی انسان‌های بسیار توانگر از لحاظ ثروت دنیوی و یا درشت هیکل و استخوان‌دار و بزن بهادر و حتی لوطیان و گردنکشان که باز با گذر زمان کوتاهی از رحلتشان نام و آوازه و ابهت اجتماعی‌شان نیز به باد فراموشی سپرده شد. به استثنای عده‌ی معدود که همچنان در اذهان عموم و در اوراق تاریخ جاودانه ماندند و همانا فلسفه مشترک تمام آن جاویدنامان چیزی نبود جز خدمت به وطن و هموطن که با گذر زمان و با تمام قدرت فراموشی زمانه و علیرغم فراز و نشیب‌ها و طوفان‌ها و گردبادهای سهمناک تاریخ، نام و یاد آن خادمان واقعی و خالص وطن به باد نسیان سپرده نشد که نشد. آری جدا از نگاه ثروت مادی و ظاهری و جایگاه گذرا و پوشالی اجتماعی، زمانی که مِهر و مُهر خالصانه " حب وطن " بر پیشانی آدمی خورده می‌شود، ماندگاری آن نام را خود وطن و اولاد همان وطن تضمین خواهند نمود. و بالعکس پیشانی که عاری از حب وطن گردد در اوج عزت و ثروت نیز توان آن نخواهد داشت تا نام و یاد خویش را به اوراق تاریخ و اذهان بسپارد و بدون تردید این شخص علیرغم تمام ثروت خویش محکوم به فراموشی و فنا خواهد شد. هرچند در حیات گذرای خویش از نام و آوازه نیز برخوردار بوده باشد باز این آوازه‌ی پوشالی قدرت حیات جاودان به او نداده و نخواهد داد تا بتواند نام و یادش را در ذهن تاریخ جاودانه نماید...

یکی از آن شخصیت‌ها و نادره‌های دوران معاصر خسروشاه که قیمتی نمی‌توان بر شخصیت وی و حیات پربارش نهاد همانا شخصیتی است که با غلبه بر مرگ ظاهری توانست نام خود را در کنار شعرا و عرفا و خیرین و نامداران خسروشاهی جاودانه نماید روانشاد حاج حسین چوپانی خسروشاهی است که در زیر با مطالعه‌ی بیوگرافی کوتاه وی پی به علت ماندگاری نام و یادشان خواهید برد. بر همین اساس بر خود وظیفه دانستیم تا سطوری چند از آن خسروشاهچی راستین و اقدامات آن مرد خالص خسروشاهی در قالب یادداشت نگاشته و تقدیم نگاه شما دوستداران تاریخ و فرهنگ خسروشاه بنمائیم. باشد که از این طریق سر سوزنی هم که شده باشد شادی روح آن وارسته مرد تازه در گذشته جامعه‌ی مکرم‌مان خسروشاه را فراهم آوریم :

----------

حاج حسین چوپانی خسروشاهی ( م. ۱۳۱۷ ، و . ۱۴۰۴ ) در خانواده‌ای دینی مذهبی، متعصب و مسئولیت‌پذیر در امور اجتماعی دیده به جهان گشودند. نام پدرشان کربلای عباس و مادرشان از اصیل خاندان رستمزاده خسروشاهی بودند.

زنده‌نام حاج حسین خسروشاهی در خانواده‌ای پرجمعیت با اصول اخلاقی رفتاری رشد یافت. در خانواده‌ای که شخصیتی چون دکتر حسن چوپانی ( دکتر برجیس - م. ۱۳۲۲ - و. ۱۳۸۴ ) در آن به بار آمده است. حال که سخن بدان شخصیت بسیار ارجمند کشیده شد ادب چنین حکم می‌نماید تا در راستای زنده نگهداشت آن دردانه‌ی نادر نیز اشاره‌ای هرچند گذرا داشته باشیم.

وی جزو اولین دکترین عرصه اقتصاد کشور و جزو معدود تحصیل کردگان آن ساحه در دوره‌ پهلوی دوم بودند. ایشان ( دکتر برجیس ) پس از اخذ دکترا از یکی از دانشگاههای ترکیه، و بازگشت به کشور ریاست شعب بانک صادرات استان زنجان در دوره سابق را بر عهده گرفتند. در همان دورانی که هشهری‌اش علی خسروشاهی با تاسیس شهرک صنعتی در خرمدره جزو سر آمدان و نیکو نامداران حوزه تولید و تجارت استان زنجان بود. تا جاییکه جهت خوشنامی برادران خسروشاهی شهرکی مسکونی در استان زنجان به احترام زادگاه آن خاندان ارجمند تحت عنوان شهرک خسروشاه تاسیس گردیده شد ...

باری! دکتر برجیس با آن علم والا و تجارب نادر و ارزنده‌ی خویش پس از پایان دوره رژیم سابق و پیروزی انقلاب اسلامی، بنابه درخواست شدید همشهریان خویش مسئولیت مدیریت شهرداری خسروشاه یعنی خدمت به شهر و همشهریان خویش را بر عهده گرفتند. وی علیرغم تمام محدودیتهای مالی سیاسی و فرهنگی اجتماعی اوایل انقلاب اسلامی که از سوی دیگر نیز کشور با دفاع مقدس مواجه شده بود، در آن مدت بسیار محدود مسئولیت درخشانترین کارنامه شهرداران پسا انقلاب اسلامی را به خود اختصاص دادند و جزو تاثیر گذارترین شهرداران این شهر فرهنگ گستر به شمار می آیند. افسوس که وی نیز علیرغم اقدامات بسیار چشم گیرشان همچون سایر خادمین مخلص خسروشاه به بلای کوتاه فکری و تنگ نظری خسروشاه ستیزان همجوار دچار شده و در نهایت با وجود جایگاه اعلا و استثنایی علمی اقتصادی و فرهنگی اجتماعی که با قطره قطره خون دل کسب نموده بود، در اوج تحقیر و تخریب و ناسپاسی و در نهایتِ مظلومیت و تنگنا و گمنامی جان به جان آفرین تسلیم نمودند. این نکته را نیز نباید از قلم انداخت که ایشان نخستین تاریخ نگار پسا انقلاب اسلامی زادگاه پر آوازه شان بودند که بسیار قبل تر از اکثر کلان شهرهای کشور قلم بر تاریخ زادگاه خویش برداشتند و در اوج اجحاف علیه دیارش و در نهایت انزوا و بی‌حمایتی به تحقیق تاریخ و فرهنگ خسروشاه پرداخت و بدین شیوه مسیر پر سنگلاخ تاریخ نگاری بومی را علاوه بر همشهریان خویش بر سایر شهرهای همجوار هموار نمودند. دریغا اجل! در این عرصه نیز امان مشاهده حاصل زحماتش را به وی نداد...

به هر روی! باز گردیم به موضوع اصلی.

اگر ما بخواهیم به دوران کودکی و نحوه رشد و نمو و سیر تکوینی برادر بزرگتر دکتر حسن برجیس یعنی حاج حسین خسروشاهی بپردازیم سخن به درازا خواهد کشید. کوتاه سخن اینکه نحوه تعلیم و تربیت آن مرحومین به گونه ای بود که امروزه در جامعه ای چون خسروشاه از آن بزرگواران به عنوان شهروندانی نمونه یاد میشود. این نکته مهم و اساسی نیز نباید فراموش گردد که آن عزیزان از دست رفته در شهری دارای خوشنامی گردیدند که علیرغم پیشگامی و تاریخساز بودن زادگاهشان خسروشاه در میان صدها شهر و کلانشهر کشور سال‌هاست تحت هجمه‌های شدید بدخواهان قرار گرفته است. طوریکه فعالیت راستین و خدمت در این شهر و به این شهروندان بسیار دشوارتر از سایر شهرهای ایران عزیز اسلامی میباشد و فعالین صادق و خالص برخاسته از این مکتب تنی خسروشاه با انواع تخریب ها و تحقیرها و انگ و تهمت های ناروا مواجه شده و می‌شوند. جان کلام عبارت از اینکه دکتر برجیس و برادر تازه درگذشته اش حاج حسین نه در شهری که بستر فعالیت اجتماعی فراخ باشد بلکه در شهری از هر سو به غل و زنجیر کشیده شده مقام و جایگاه شهروند نمونه از نظر عموم مردم را کسب نموده‌اند. براستی که ایشان وطن‌پرورانی تمام عیار با افق‌های بسیار فراخ و روشن دارای کارنامه ای بس درخشان با قلب و روانی آرمانی و پاک بودند که در زیر به پاس قدردانی از باقیات الصالحاتی که از خود به یادگار گذارده اند چند نمونه از اقدامات عام المنفعه و خیرخواهانه شان ذکر می‌گردد ( این اقدامات حاج حسین چوپانی خسروشاهی را شامل می‌گردد ؛ ذکر اقدامات دکتر برجیس از حوصله این یادداشت خارج است ) :

- از فعالین تاسیس تنها کتابخانه عمومی در خسروشاه
- بانی تاسیس مدرسه‌ی استثنایی خسروشاه
- بنیان‌گذار اورژانس ۱۱۵ خسروشاه
- پیش‌قراول‌ترین شخصیت در امر تاسیس کشتارگاه صنعتی استان در بخش خسروشاه،
- مطالبه‌گر و باعث ایجاد پل‌هوایی خسروشاه - تازه‌کند و از بانیان تاسیس اولین گاراژ کامیونداران خسروشاه ( گاراژ جامع خسروشاه )
- از موسسین و هیئت مدیره اتحادیه رانندگان و کامیونداران خسروشاه
- از اعضا و از موسسان و هیئت مدیره دومین انجمن ادبی خسروشاه

و. س ...

همان‌گونه که در سطور آغازین نیز ذکر شد، مرحوم حسین چوپانی خسروشاهی از خسروشاهچی‌های مخلص و از آگاهان و روشنفکران پیشکسوت جامعه خسروشاه بودند که از دوران نوجوانی و جوانی به این سوی مسائل فرهنگی اجتماعی خسروشاه جزو دغدغه‌های همیشگی‌شان بود و عموم همشهریان بر این امر اتفاق نظر دارند که وی همچون برادر خویش در طول عمر پر خیر و برکتشان در راه آبادانی و رفاه همشهریان از هیچ کوششی فرو گذار نبودند. دریغ و داد که در طول این پنج سال اخیر عمر پر خیرشان، علیرغم اشتیاق سیری ناپذیر خدمت به زادگاه و با وجود شفقت و تجارب ارزنده ای که داشتند، همچون مشفقان مخلص و ارزنده شهر از حوزه مسائل خسروشاه به حاشیه رانده شدند و با عرض تاسف بسیار جامعه خسروشاه نتوانست بیش از پیش و به گونه ای شایسته و بایسته قدردان دلسوزی‌ها و توانمندی‌های آن پیر راه گردد...

به هر حال! اینجانب ضمن طلب صبر و بردباری از درگاه خداوند متعال برای خانواده و بازماندگان راه آن پیر آگاه و مهربان، و همچنین رحمت و مغفرت به‌روان آن مشفق معتمد و خیرخواه شهرِ خیّر نهاد خسروشاه، سخنم را با این بند اعجاز انگیز از اعجاز خسروشاهی ( حاج حسن بابایی خسروشاهی ) که از هم قطاران برادران چوپانی ( حسن و حسین چوپانی ) بودند، به پایان می‌برم :

سیران‌تپه آسلانلارین قوجالدی
چولاق تولکو آسلانلاردان باج آلدی
مرد آزالدی نامرد ولی چوخالدی
چوبانلارین صداقت‌دن دانیشمیر
مروت‌دن دیانت‌دن دانیشمیر...

--------

تصویر : مجتمع فرهنگی هنری خسروشاه. چهارمین جلسه انجمن ادبی قلم. نشسته از راست : حاج حسین چوپانی خسروشاهی ( مشفق و فعال فرهنگی اجتماعی ) ؛ محسنی خسروشاهی ( استاد حاجب )؛ حاج حسن بابایی خسروشاهی ( استاد اعجاز ) ؛ ردیف دوم : استاد عقلی خسروشاهی و سینا خلقتی خسروشاهی و. س

یادشان گرامی، نامشان جاوید ، مزارشان بهشت و راهشان پر رهرو باد

💐🌹🌺🌷🌺🌹💐

✍️ : س. بختیاری خسروشاهی ( ۰۱ / ۰۶ / ۱۴۰۴ ) :

وداع‌نامه‌ی حاج صالح ثقفی خسروشاهی

( متولد : ۱۳۲۳ ؛ وفات : ۱۴۰۴/۲/۹ تصویر: ۱۴۰۳ )

وداع‌نامه‌ی +حاج_صالح_ثقفی_خسروشاهی

صالح عمی صاف کیشی
دوزدو ایشی کیشمیشی
او پول‌لونو ها گوردون!
دوشاب‌جا یوخ ارزشی.

.

صالح ثقفی خسروشاهی، سمبل صالحان خسروشاه

هرگاه در خسروشاه سخن از راستی و درستی و "صالح" بودن آدمی سخن به میان آید، ذکر نام صالح‌عمی و درستکاری این مرد مومن و خوش‌قلب و خوش‌طینت نقل نبات آن جمع است. ایمان پاک ، قلب صاف ، وجدان سلیم ، انصاف ، مدارا و مردم‌داری، تقوا ، رعایت دقیق حلال و حرام و قناعت ، جزو شاخصه‌های بارز آن انسان درستکار صالح بود. اصیل‌ترین صنعتگر خسروشاه که صنعت چهار قرنه‌ی دوشاب‌پزی آبا و اجدادی‌اش را در این زمانه‌ی مدرن با همان سلایق و اعتقادات سنتی صنف مربوطه در " قوشا دربندلرین دوشابچی‌لار کوچه‌سینده " ( شهید طهماسبی فعلی ) شهر تاریخی باستانی خسروشاه حفظ و حراست نمود.

▪《 انسانِ باوجدانی که به خاطر ورود یک موش به انبان کشمش از تبدیل آن انبان به شیره و دوشاب صرف‌نظر نموده بود. 》

▪《 همان شخصیتی که بخاطر برداشت یک سطل آب توسط کارگرش از جوی آب همسایه‌ی زارعش، ده‌ها سطل آب بدان جوی می‌ریزد و آن قسمت از دیوار تازه تاسیس را که از همان آب ملات آلوده شده بود تخریب و از نو می‌سازد. 》

▪《 شیخ صالح‌عمو ، همان مرد متدینی که شبانه و در خلوت خیابان ، چاله‌ی خیابان را لکه‌گیری می‌کند تا مبادا... 》

▪《 ... و همان شیره‌پز دوشاب‌فروشی که دبه‌ی خالی را در مقابل دبه پر دوشاب خریدار، بر کفه دیگر ترازو جهت ایجاد توازن و رفع پارسنگ می‌گذاشت تا مبادا حق‌الناسی را پایمال نکند و فضله بر اموال و دارائی حلالش رسوخ پیدا نکند... 》

+حاج_صالح_ثقفی_خسروشاهی (۱۳۹۲)

شاید شما آگاه نباشید طی این دو سه سال اخیر چه "هیزم تری بر طارق این شهر فروخته شد" که کل فضای شهر غرق در دوده‌ی همان هیزم تری شد که خود در اجاق آسمان شهرمان قرار دادیم و از سرمان همان دوده‌های سیاه باریدن گرفت و پیرو همان بلایای نازله، این مرد امین و با وجدان نیز در این سالِ هجرت، به کاروان نو درای صلحا و شعرای هم‌دوره‌ای تازه کوچیده‌شان پیوستند. دریغا که این اصیل انسان صالح خسروشاهی نیز که برخوردار از همان بارزه‌های مذکور در متن تازه تحریر و تکثیر روانشاد اسلامی بودند رخت و تخت از جامعه این شهر عرفا، شعرا و علماخیز خسروشاه بربستند و دیار و زادگاه فانی را ترک گفتند و بر عزای دو یاسه‌ی همشهریان خویش سیاهلایه‌ی سوم برکشیدند و رفتند. در همین سال هجرت شعرای خسروشاه که البته سال سابق نیز سال هجرت عرفا و علمای این شهر بود...
باری! نباید فراموش کرد که صالح ثقفی خسروشاهی سومین شاعر درگذشته طی این دو ماه اخیر در همین سال جدید بود که از میان ما پر کشیدند و آسمانی شدند.

اولین دیدار با #شیخ_صالح_ثقفی_خسروشاهی

( تصویر : ۱۳۹۲ )

اینجانب با نهایت تاثر و اندوه و از همین جایگاه تحت هجمه قرار گرفته و به انزوا کشانده شده‌ی خویش، ضایعه‌ی درگذشت آن مرد اصیل‌رفتار و نیکو کردار راست‌گفتار را به خانواده‌ی ارجمند ایشان و جامعه‌ی متلاشی شده‌ی فرهنگی_ادبی شهرستان خسروشاه تسلیت عرض نموده و امیدوارم ضمن صیانت از آثار قلمی آن فقید سعید، بیش از پیش در راستای معرفی و زنده نگهداشت نام و یاد آن شاعر صالح و پاک‌قلم گام‌های ماندگاری برداشته شود. همچنین ضمن طلب غفران واسعه‌ی الهی و صبر عظیم بر خانواده و وابستگان هر سه فقید درگذشته ( روانشادها حاج احمدیان، اسلامی، ثقفی )، سخنم را با این قطعه شعر به پایان می‌برم.

دوغما غربت :

هاردان آچیم دئیم سنه خسروشا صحبتین !؟
چوخ چوخ چتیندی سویله‌مگی دوغما غربتین
بیربیر چیخیر گئدیر بیزه یوکلورله یول یوکون
آی‌جان ها چال آیاق، چابالا، چوخ ایشین چتین
بیلسن نه چیگ کومور فلکه ساتدی خسروشاه
من‌دن سوروشماسان بورونن توستدو علّتین
شهرین گوزل‌لری کوچونورلر بیره‌ر - بیره‌ر
یوخدور بیلن گوزل‌لریمین قدری قیمتین
چوخ یاخشی آنلیرام شهه‌ره کیم سالیب بو اوت
اوت‌دان قاباق‌جا سویدولا تام وارلا ثروتین
بس‌دیر اویان تالاندی او یورقانلا یاستیقین
دور باری اوت‌دا گئتمه‌یه جان وئرمه قسمتین
جیوادلا فرشی تک علما کوچدو گئتدی‌لر
ترک ائتدی‌لر بئله‌نچی گوزل دوغما تربتین
شاعر صفینده احمدیان تک دوروس کیشی
اسلامی ایله باخ حاجی صالح ، دیانتین
سانما عوام کیشی! قوجالیقدان کوچور بولار
دکتر ، مهندسین نئده‌جکسن بو عزلتین ؟!
سوز بوردادیر کی پرده دالیندان خبر یوخون
چاققال توتوب سوکور اوکوزون آرخادا اتین
سوُزسوز دگیل ایکیل‌ده چکیندی گوز‌ل‌لریم
کئشکه باشا دوشن اولا معشوقه خصلتین
هاردا اوره‌ک یانار بیری وار ترک ائدیر گئدیر
جان‌دان یانان‌لاریم جانیما سالدی محنتین
آی بختیار بوگون یا صاباح سن‌ده کوچمه‌لی
آل باغرینا نه وارسا بو خسروشا حسرتین

اسلامی خسروشاهی، سمبل مردم‌شناسی اسلامی - خسروشاهی

+ابوالحسن_اسلامی_خسروشاهی +اسلامی_خسروشاهی +خسروشاهی_اسلامی

( یادداشتی مختصر و مکمل در فقدان یکی دیگر از معتمدان شهر خسروشاه و شاعر آئینی اجتماعی و نیز راوی تاریخ معاصر خسروشاه )

حاج ابوالحسن اسلامی خسروشاهی : ( متولد ۷ - ۱۳۰۴ / وفات ۳- ۲- ۱۴۰۴ ) شخصیتی جامع با باطنی آراسته به الگوهای اخلاقی رفتاری و منشی منحصر به جمعِ اسلامی - خسروشاهی ؛ انسانی تمام عیار با همان اعتقادات شیعیِ برخاسته از مکتب اصیل خسروشاه و نیز سیمایی برخوردار از شاخصه‌های تیره‌ی ویژه‌ی خسروشاهی‌ها و بهره‌مند از همان رنگ و لعاب خاص جماعت خسروشاهیان بودند. همان آب‌رخسار خسروشاهیان اصیل که در میان جوامع دور و نزدیک به "خسروشاه سویو " شناخته شده است.
سُوی و تبار مذکور عبارت از استخوانبندی درشت با چشمان سیاه و نافذ، مژه و ابرو پرپشت، سپیدروی توام با نورانیت دینی مذهبی که همه‌ موارد برشمرده در این شخصیت مومن و معتقد و معتمد خسروشاهی جمع بود. به عبارت کوتاه می‌توان از این مثل مشهور در وصف وقار و کمال و جمال آن مرحوم بهره برد که گویند : " اصیل خسروشالی مین آغاج‌دان های چَکَرکی من خسروشالیام". مطابق همین مثل رایج سیرت و صورت آن جنت‌مکان نیز همچون بسیاری دیگر از خسروشاهیان اصیل و نامدار ، نظیر جنت مکان‌ها استاد سید هادی خسروشاهی حاج‌ جلیل و علی خسروشاهی ؛ حاج‌ میکائیل نواحی خسروشاهی ، حاج اصغر احمدیان و استاد بازارچی خسروشاهی، حاج صالح ثقفی ، دکتر برجیس و میرعلی منافی و. س بزرگان نامی خسروشاه که عین همان مثال فوق از فرسنگ‌ها دور بانگِ " من جزوی از جماعت خسروشاهیان هستم " را طنین انداز بود. این نکته نیز ناگفته نماند که آن روان‌شاد در عین حال از مادحین پاک‌سرشت دیار فاخر و اعیان‌شهر خسروشاه بودند. همچنین دهه‌ها عضو هیئت امنای کهن‌مسجد تاریخی فرهنگی جامع خسروشاه و جزو پیر غلامان این شهر به شمار می‌آمدند. که با گذر یک قرن عمر باعزت و سالم و از سر گذراندن تاریخ معاصر این خطه و کسب تجارب تلخ و شیرین و فراز و فرودهای بسیار، روایت‌گر تاریخ سرگذشت همشهریان درگذشته‌شان بودند که چندین دوره پر تلاطم و طلایی صده گذشته‌ی این شهر مشاهیر و معارف‌پرور را یک تنه زیستند. این وقایع از به سلطنت رسیدن رضاخان گرفته تا سقوط و تبعید وی و جنگ جهانی دوم و ورود قشون روس تا شروع و پایان حکومت یک‌ساله‌ی فرقه‌ی دموکرات آذربایجان و انجام و سرانجام محمدرضا پهلوی و قیام و شکست دکتر مصدق و نهایتا پیروزی انقلاب اسلامی را شامل می‌شود که وی یکی از راویان پرجاذبه تاریخ صده‌ی سابق خسروشاه در زادگاهشان بودند.

همان‌گونه که اشاره شد حاج‌آقا اسلامی علاوه بر بیان نافذ و پر حلاوت از سواد تحریر و تنظیم و تحلیل و تجلیل نیز برخوردار بودند که متاسفانه این جنبه‌ی شخصیت‌شان تا اواخر دهه سابق ( ۷ - ۱۳۹۶ ) همچون سایر سرمایه‌های ملی و اعتبارات اجتماعی فرهنگی سیاسی این شهر، گمنام و ناشناس ماند و در غفلت اهالی، چونان مردمی عامی زیستند. اگر بگوئیم هیچ یک از همشهریان از عیار و عمق آگاهی‌های عینی و تاریخی ادبی وی اطلاع چندانی کسب ننمودند، سخن به بی‌راه نبرده‌ایم. چرا که این واقعه‌ی تلخ تا جایی اسفناک است که ما در هیچ اوراقی از چندین تذکره‌ای که بعد از انقلاب اسلامی و تا بدان تاریخ مذکور به ثبت و نشر رسیده است ، نامی از " ابوالحسن اسلامی خسروشاهی " را شاهد نبودیم. در نظر داشته باشیم که عکس این چند سال اخیر که ادبیات در این شهر فرهنگ‌گستر از رونق افتاده است، ما حتی در هیچ یک از شب شعرهای پرطمطراق و انجمن‌های ادبی پسا انقلاب شهر نیز نامی از این شاعر متواضع سلیم‌النفس را شاهد نبوده و نیستیم. این روندِ ناشناسی و گمنامی ایشان چون سایر بزرگان گمنام شهر همچون روانشاد بنایی و حاج صالح ثقفی و.س ادامه داشت تا اینکه صاحب همین قلم بسال ۱۳۹۶ در گذار تحقیقات در خصوص موضوعی خاص و در خلال مصاحبه و به‌صورتی کاملا غیر منتطره متوجه طبع هنری ایشان و استعداد روایت‌گویی جذاب وقایع عینی و تاریخی مربوطه‌مان از آن گنجینه کمیاب شدم و به دنبال از بیاناتشان ابیاتی چند استخراج نموده و با خواهش از آن انسان پرحجب و حیا قرائت اشعاری چند به ثبت و ضبط رسانده و با کسب اجازه از محضر اصیل و زکی‌شان بریده‌هایی از آن مصاحبه‌ها و قرائت‌ها و روایت‌ها را برای نخستین‌بار از طریق صفحه‌ی مجازی " فردای خسروشاه " و نیز صفحه‌ی شخصی خویش انتشار دادم و دریغا که امکانات محدود و از دیگر سو مصائب فرهنگی اجتماعی ما اجازه بهره‌مندی وافر نداد و تمناهایمان نیز کارساز نشد و تا در نهایت ...

علیرغم تمام هجمه‌ها از شش جهت علیه این بنده‌ی خدا، در اینجا با نهایت تواضع این نکته‌ی اساسی در مقابل برخی سواستفاده‌گران فرهنگ خسروشاه لازم به یادآوری و تاکید است که عنوان شاعر بودن روانشاد اسلامی همچون دیگر شعرای گمنام خسروشاه و حتی طرح تذکره‌نویسی شعرای این خطه اصیل ادبی اول‌بار از طریق همین قلم در جامعه باب شد و از طریق همان صفحه‌ی مذکور و نیز در انجمن ادبی که خود موسس آن بودیم مطرح شد. در این باب درد و دل‌ها بسیار ولی مجال بسی تنگ است...

بگذریم!...
... آنچه هم‌اکنون در زیر مطالعه خواهید فرمود، بریده‌ای کوتاه از سری مصاحبه‌های محدودی است که بین دو سال ۷ - ۱۳۹۶ گردآوری شد و در آرشیو اثرِ هنوز به‌چاپ نرسیده " تذکره شعرای شهرستان خسروشاه " همچنان جای خوش کرده است و هم‌اکنون به فراخور رحلت آن انسان سلیم‌النفس و پاک‌نهاد و از طریق همین صفحه‌ انتشار داده میشود. ( نکات ارزشمندی در این یادداشت موجود است که بیانگر بسیاری وقایع ناگفته و مدفون مربوطه است. امید آنکه این یادداشت مورد عطف و عنایت مخاطبان صاحبنظر واقع شود ) :

《 من ابوالحسن اسلامی خسروشاهی، ۱۳۰۴-ئونجو ایل دنیایا گوز آچدیقیما باخمایاراق، ۱۳۰۷_ده خسروشاها ثبت احوال گلدیگی‌چین سیجیل‌ده همن ایل دوغوم ایلیم قید اولونوبدور. رحمتلیک آتامین آدی عباس‌علی ؛ آنام رحمت‌لیگین آدی ایسه زهرا ایدی. بئش صالح و صالحه اولاد، مهندس عباس و دکتر جواد اسلامی و اوچ صبیه آتاسییام.

ایلک اوخولا آتابابا یوردوم خسروشاهین قاراخان محله‌سینین، قاراخان مکتب‌خاناسیندا گئتمیشم. هامان مکتبخاناداکی عباس‌قلی آقام دئدیگینه گوره بیزدن نئچه ایل‌لر قاباقچا یئنی اوخول طرزلی مدرسه‌نین ایلکین بئشیگی اولموشوموش. دئمک خسروشاهین بو ایلکین یئنی اوخولو توخوم-توله‌سیزلرین قورولموش دئدی‌قودولار هجمه‌لرینه معروض قالالی اسکی سایاقا چئوریلینیر. سوز - صحبت او ایل‌لردن گئدیرکی خسروشاهین چوخ‌لو اوره‌ک یانار انسانلاری گیبی خسروشالی ملا ابراهیم راثی‌ایله اونون رحمتلیک باباسینی حربه - زوربا ایله خسروشاه‌دان تبریزه قاچیندیریب و آلیندیریرلار؛ ملا ابراهیمین یئنی اوخول اجاقی ائل گوزونده بوش قالماسین دئیه یئرینده خسروشالی ملاعبدالحسین وثوقی رحمتلیگی اوتوردورلار. بیز حاج‌آخوند باباسیندان معنوی ارثه چاتان ملاعبدالحسین آقا، تازادان خسروشاه اوشاقلارینا الجزء تدریسی ائتمه‌کده‌ایکن اونون طلبه‌سی اولاراق الجزء کتابینی اوخویاندان سونرا، اکابرین آغیر مکتبینی رضاخان دورونده؛ معراج السعادتی‌ایسه کی اخلاق و رفتار باره‌سینده‌ایدی خسروشالی حاج عباس‌قلی شمسی حضوروندا؛ فارسچا سعدی گلستانینی خسروشالی میرزا عبدالحسین خلیلیان مکتبینده اوخویوب بیتیردیک. خلیلیان مکتبخانا یئرینده تازادان یئنی اوخول طرزلی ناصر خسرو مدرسه‌سی قورولالی او مدرسه‌یه گئتمه‌ئیب یازیب اوخوماقین آردینی کندی ذوقوموزایله توتدوق. بئله‌لیکله سواد اوگرنمک هوسی بیزده بورا ختم اولمادی نهایت بیرگون رحمتلی آتام‌دان بو سوز منی یئنه علم‌له سوادا ساری چکیب گتیردی : " اوغلوم ابوالحسن! بونو بیل‌کی دنیادا ایکی نسنه ایشله‌تدیکجه دورولار و زورالار. بیرینجی‌سی قانات و چشمه سویو، ایکینجی‌سی علم‌ایله سواددیر "... تحصیل ایل‌لریم‌دن نئچه ایل آشینتی‌یا باخمایاراق، آتام رحمت‌لیگین بو سوزونو دریندن دویاندان سونرا اوخوماقا کونول‌لندیم. هئچ یادیم‌دان چیخماز بو دورلر قم شهریندن " مکتب اسلام " درگیسی علمیه حوزه‌نین یازار عالم‌لر الی‌ایله آی‌دا ۱۰ ریالا یائیلیردی. من بو مجله‌نین‌کی آقا سیدهادی خسروشاهی " س. هدی " آدی‌ایله او درنک‌ده قلم ووروردولار آلیب اوخویوب بیلیگیمه آرتیرالی یازیب اوخوماقا آرتیقراق ماراقلاندیم. گنج‌لیک دوروموندا ایکن بیزیم قازاناجاقیمیز جولفالیق‌دان‌ایدی. بئله‌لیکله آتا آنالاریمیزدان میراث قالان بیر _ بیته‌نک ( گیاه‌شناسی ؛ / گیاهان دارویی) بیلیمینه بیر سیرا کتابلار آرتیرماقلا عطارچیلیقا گیریشدیک. یاواشیاواش یئرله گوی‌لری یارالدانلا اهل‌بیته (ع) محبت بسله‌ئیبن شعر یازماقا باشلادیق. من‌جه شعر یازیب یاراتماق الله وئرگیسی‌ایدی‌کی وجودوموزدا نئچه‌ایل‌لر بویو درین انس باغلادیقیمیزچین پای وئریلدی...

بو گونه‌دک یارالتدیقیم شعرلره باخمایاراق هئچ‌یئرده و هئچ‌کیمسه اونونده اوزه چکیب بیلدیرتمه‌میشم. ایلک اولاراق سیزین‌چین بو شعرلریمی آچیب اوخویورام ...

+اسلامی_خسروشاهی
نمونه دست خط زنده‌یاد حاج ابوالحسن اسلامی

نمونه شعر / " ادعاسی وار "

حمد ائیله‌رم خدایه کی حمد و ثناسی وار
لیل و نهاری نعمت بی‌انتهاسی وار
ظلم ائتمه بی‌کسه داها اینجیتمه بیرکسی
سال یادینا او گون‌کو بشرچین جزاسی وار...
خلق ائتدی بیزلری یئتیشک عالی رتبه‌یه
« عبدی اطعنی » کلمه‌سینین انتهاسی وار
گتدی وجودا حضرت پیغمبری(ص) خدا
عالم بیله بو کون و مکانین خداسی وار
زحمت چکیب‌دی ختم رسل بو زمانه‌ده
هر زحمتینده چون‌کو بیلیب حق‌ رضاسی وار
ایکی آغیر امانتی تاپشیردی امته
آگاه‌ایدی کی اوّل و ثانی جفاسی وار
حرمت ائدیب‌دی عترتینه فرقه‌ی رذیل
ناکس‌لرین زمانه‌ده چوخ ادعاسی وار
دستور وئردیلر قاپیسین یاندیرا عدو
یا بیعت ائیله‌سین هامی تک اجتماسی وار
یاندی قاپی دالیندا قالیب زوجه‌ی علی(ع)
فضه گؤروب‌دوکو خانیمین چون صداسی وار
چوخ بی‌حیالیق ائیله‌دیلر قوم اشقیا
معلوم اولوندو آتیه‌ده کربلاسی وار
یاندیرماسایدی بو قاپینی قنفذ و عُمَر
یانمازدی خیمه‌گاه حسین(ع)، ماجراسی وار
دستور وئردی چون‌کو عمر یاندی خیمه‌گاه
رحم ائتمه‌ئیب کی خیمه‌ده زین‌العبادی وار
راوی دئیر کی: "بیر خانیمی گؤردوم اول زمان
چوخ-چوخ تلاش ائدیر کی نه‌قدری قواسی وار
آخر چیخارتدی بیر نفری اوددان اول زمان
حمد ائیله‌دی خدایه‌کی حمد و ثناسی وار
فرمایش ائتدی حضرته او دخت بو تراب
حق ایسته‌ئیر کی بیزده یاناق حق رضاسی وار
امر ائتدی عمه‌جان! داها سن اؤیله سانما کی
رهبرلری اؤلوب‌دو ، امان‌گاه هاراسی وار؟!
بی‌رحم‌لر تعاقب ائدیب خیردا قیزلاری
اخذ ائیله‌سینله هر نه قده‌ر کی طلاسی وار
آل عبایه گؤز تیکیب " اسلامی " هر زمان
فخر ائیله‌سین جهان‌دا گؤزل پیشواسی وار 》

...

آلتینجی امام ، امام جعفر صادق(ع) وفاتی ایله ختم مراسمی اوست-اوستده دوشن رحمتلی حاج آقا اسلامی داهی شاعریمیزین نورلو روحو محشور اولسون دئیه سوزوموزو سونا چاتدیریریق.

✍️ : خسروشاهلی بختیار

ایلک یائین قایناقی : تلگرام فردای خسروشاه کانالی

حاج اصغر احمدیان خسروشاهی

+خسروشاهلی_بختیار +اصغر_احمدیان_خسروشاهی
حاج اصغر احمدیان خسروشاهی
✍️ : سعید بختیاری خسروشاهی

الیم‌ده خامه حیرانام ، خیال - اوصافِ یزدان‌دیر
نه‌قدری ائیله‌سم تعریف یئنه وصفینده نقصان‌دیر...
« احمدیان »


امروز هفدهم فروردین‌ماه هزار و سیصد و چهار شمسی، مصادف با روز خاک‌سپاری یکی دیگر از مشاهیر معاصر خسروشاه...

سخن از رحلت آرام‌شاعری شهیر در باب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) حاج اصغر احمدیان خسروشاهی متخلص به " احمدیان " است که متولد ۱۳۱۱ ؛ و زاده‌ی اعیان‌شهر خسروشاه بودند که پس از نودوسه سال عمر با عزت و پر برکت رخ بر نقاب تربت ازلی - ابدی یعنی گورستان عمومی! خسروشاه برکشیدند. بر همین مبنا بر آن شدیم علیرغم قرار گرفتن در تنگ و تاریک‌ترین سال‌ها و ماه‌ها و ایام حیات شخصی‌مان سطوری هرچند مختصر در ارج و معرفی آن فقید مقید به معنویت و حقیقت، از طریق همین فضای مجاز تقدیم دیدگان شما جویندگان نام آن مقرب پیرغلام دربار اهلبیت امامت و نبوت بنماییم. شاید که این تحریر مختصر مقبول خاطر شریف شما ارجمند مخاطبان و عطف منظر منور ان ارباب کمال و جلال را فراهم آورد
:
رحمتلی حاج اصغر احمدیان ؛ ایرانین شرقی آذربایجانیندا ان ایلکین اسلامی و شیعی شهه‌ری اولان خسروشاه شهرینده اصیل و نجابت‌لی بیر آیله‌ده دنیایا گؤز آچیر. اوچ یاشیندا ایکن آناسینی ال‌دن وئره‌رک آناسیزلیق دردی‌ ایله بویا باشا چاتان طاهر شاعرین بو آغیر آغریسی اوشاقلیق روحیه‌سینده درین دویغولارلا بیرگه‌لنیر. بویودوگو شهرین کربلا و عاشورا فرهنگی‌ایله اویقون دوشوبن، چوخ‌لو یاشیتداشلاری گیبی همین فرهنگ‌ایله تانیشیر. شاعرین ایلک اوخول مکتب دؤرو خسروشاهدا تورکو کتاب‌لار اوخونوشویلا راس گلدیگینه باخمایاراق، گوندوزلرینی جولفالیق‌ا معروض قالالی آلتینجی صینیفینی شهه‌رده یئنی قورولان گئجه مکتب‌لرینده باشا یئتیره‌لی قلم الده‌لنمک قابلیتینه نایل اولور. یئنی گنجلیک دورانی شهرین طنطنه‌لی شبیه‌خوانلیق مراسملری ایله اوستوستده دوشه‌‌لی تورکچه یازیب اوخوماقی حسینی مکتب‌ده سینائیبان گله‌جه‌گینی همین فرهنگه ایلگیله‌ئیر، نهایت بو داهی شخصیت‌دن بیر ده‌یرلی و شریف اهل‌بیت شاعری بارا گلیرکی قید ائتدیگیمیز گیبی آناسیزلیق یاراسیندان آسیلی اولاراق ان تاثیرلی شعرلری خانم رقیه(س) و آقا علی‌اصغر(ع) احوالاتینا حصر ائتدیگی شعرلرده انعکاس تاپیر.

ایگیرمی‌بئش یاشیندا هلال احمر ارگانیندا استخدام اولان ، ۱۳۷۴-ده تقاعده چاتان استاد احمدیان رحمتلیگین گؤز آچدیقی آیینی ادبیات ساحه‌سینده نئچه کتابی واردیرکی اونون معنوی عمرونون حاصلی سائیلاراق یادگار قالیب‌دیر. استادین ان ایلکین چاپ اولوب یائیلان کتابی " توسلات احمدیان " آدی آلتیندا ۱۳۳۵-ده چاپ اولوب و یائینلانیر. اثرین آرتیقراق پیشیملی و یئته‌نکلی بیتیک اولدوغوندا دئمک رحمتلی "سعدی زمانین" بؤیوک رولو اولور و اونون معنوی حمایه‌لری‌ایله چاپا یئتیریلیر. خسروشاه توپلومونون ان ارزشلی خانواده‌لریندن سائیلان استاد احمدیانین بیر باشقا اثری ایسه " شمیم عاشورا " عنوانی‌ایله ۱۳۸۳-ده انتشارات پیری‌دن چاپا چاتیر؛ سونرالار باشقا اثرلری‌ده همین آد ایله یائینلانیر.
آیینی و مذهبی ادبیات عالمینده آدی تانینمیش شاعرین یارالتدیقی ادبی قطعه‌لر مختلف نوحه‌خوانلار سس‌لری‌ایله سس‌لنیلیر. شاعرین بیرسیرا تذکره‌لرده‌‌ قید اولونان اثرلردن اورنک اولاراق " زبده‌الاشعار " کتابی‌ایله ( چاپ ۱۳۸۴ / احد کامران‌ور ) ؛ " تاریخچه آموزش پرورش بخش خسروشاه " ( ۱۴۰۳_ مجوز و چاپ حالیندا / مرحوم بهروز صیادی خسروشاهی ) اثرلریندن آد چکمک اولور. یئری گلمیش‌کن قونوموزا باغلی مرحوم صیادی‌‌دان بیرنئچه سطر خدمتینیزه چاتدیراراق سؤزوموزو سونا واریریق
:
..." آقای احمدیان خسروشاهی به سال ۱۳۱۱ در خسروشهر ( خسروشاه ) به دنیا می‌آیند. اما هنوز سه سال بیشتر نداشتند که مادر خود را از دست می‌دهند. بعد از چند سال برای کسب علم قدم به مکتب‌خانه می‌گذارند اما چند مدتی بیشتر نمی‌توانند ادامه دهند، چرا که گرانی و فقر این اجازه را به او نمی دهد. اما علاقه‌ی ایشان به کسب علم باعث می‌شود که به هر نحوی بود در کنار کار و تلاش تا کلاس ششم در مدارس شبانه درس بخوانند. آقای احمدیان از اوان جوانی علاقه فراوانی به دستگاه عزاداری امام حسین(ع) و مراثی آن حضرت نشان می‌دادند و خودشان نیز شروع به گفتن شعر در این زمینه می‌کردند تا اینکه به سال ۱۳۳۵ اولین دفتر شعر خود را به نام « توسلات احمدیان » به چاپ رسانند. البته در چاپ این دفتر شعر مرحوم "سعدی زمان" آقای احمدیان را یاری داده بودند. بالاخره آقای احمدیان در سال۱۳۳۶ (ش) در هلال احمر استخدام شده تا سال ۱۳۷۴ (ش) با تلاش و خدمت صادقانه فعالیت می‌کنند... :

امین وحی‌ـه اؤزی امر ائدیب خدای غدیر
معــارفه گره‌ک اولسون بو گون ولای غدیر

دئنـه پیمبــره(ص) ائتسیـــن اؤزونــو آماده
یئتیــرسیــن امریمی خلقه او مقتدای غدیر

علی(ع) ولایتینــی فــوری ائیله‌سین اعلان
رســالت‌ایــله امامــت‌دی اعتـــلای غدیر

امامت اولمــاسا یئتمـــز نبــوت اتمامه
ائــــده بـو امـریمه اقـدام او مقتدای غدیر

پیام ربــی‌نـی فــوراً یئتــیردی پیک خدا
ائدیب‌دی ختــم رسـل صـدق‌ایله ثنای غدیر

بویوردو قافله دوشـسون گره‌ک بو مأوایه
هامـیه کشــف اولا لازم‌دی ماجـرای غدیر

پیمبر امر ائدیب اولـدو درست بیـر منـبر
او منبر اوستده چیخــا اوج ائـده صلای غدیر

چیخیب‌دی منبره بیر خطبه ائیله‌دی ایراد
دولوب‌دو رحمت‌ایله سر به سر فضای غدیر

توتوب علی(ع) کمریندن او قدر ائتدی بلند
صفا باغیشــلادی چوخ دل‌لره صفای غدیر

بویوردو حجت حق‌دیر علی(ع) وصیّیم‌دیر
ال اوستده جلوه‌گر اولموش بئلـه لـقای غدیر

بیلین من هر کیمه " اولی بنفس" و مولایم
همین علــی(ع) اونا مــولادی وار ندای غدیر

یئتیـشدی آیه‌ی " اکملت دینکم" الان
تاپیب کمــال علـی(ع)‌ـدن بوگون هوای غدیر

اؤتورمه « احمدیان » مـرتضی علی(ع) اتَگین
نه ایستیــسن آلاسان اوندا وار جزای غدیر "

ایکی قطعه باشقا شعر استاد احمدیان رحمتلیک‌دن :

الیم‌ده خامه حیرانام خیال - اوصافِ یزدان‌دیر
نه قدری ائیله‌سم تعریف یئنه وصفینده نقصان‌دیر

سُتونسوز ساخلائیب کیم آسمانی؟! بسدی بو آیات
اولور اثبات صانع وار دلیلی ، لیک آسان‌دیر

خدای لامکان چون ایسته‌دی نورون ائده اظهار
جهانه گوندریب بیر ختم مرسل کان ایمان‌دیر

گؤزل آدی محمد(ص)-دیر هم احمد باب رحمت‌دیر
طبیب حق‌ّدیر هر چاره‌سیز بیر درده درمان‌دیر

یئتیردی بیر به بیر خلقه تمام احکام اسلامی
بویوردو قورتاریب اوتدان او کس‌لرکی مسلمان‌دیر

گلین سیز ده دئین بو کلمه‌ی توحیدی ، آسان‌دیر
گوزل بیر کلمه‌دیر اما نجات راه انسان‌دیر

چکیب دین اوستده چوخ زحمت دئیلسه یئتمز اتمامه
قلم الده یازیر شرح و بیانه خامه حیران‌دی

---------------------------

عاشق کرب‌ُبلایم یاحسین
درد عشقه مبتلایم یاحسین

من مریض عشقم ای حاذق طبیب
نسخه‌می یاز ، آشنایم یاحسین

دیل‌ده آدین ازبریم‌دیر صبح و شام
طالب لطف و عطایم یاحسین

سیّدی! لطف ائیله وئر بیر پای منه
درگهینده بیر گدایم یاحسین

بیرده ایسته ائیله‌ئیم قبرین طواف
اول گؤزل قبره فدایم یاحسین

بیرده مولا جان وئرن وقتیم‌ده گل
بی‌کسم بی‌اقربایم یاحسین


اومودواریمیزدیر یاخین گله‌جکده آقای صیادی‌نین قید اولونان اثری و بو گون توپراقا تاپشیریلان داهی شاعریمیزین یئنی بیر اثری ایله بیرگه رحمتلیک استاد کریم بازارچی‌له استاد اعجازیمیزین‌دا ایکینجی شعر کتابی چاپا یئتیریلیب سیز ده‌یرلی اوخوجولاریمیزین الینه چاتسین.


الله دنیاسین دگیشن یازار شاعرلریمیزین روحلارینی شاد؛ قالانلاریمیزا اوزون عمرایله بیرگه جان ساغلیقی عطا ائتسین.

غزل « دئدیم - دئدی » خسروشاهلی اعجاز

« دئدیم - دئدی »

دئدیم : تؤکمه قارا زولفون نیگاریم مه جمال اوستده
دئدی : مستانه‌لر دایم گزر فکر و خیال اوستده

دئدیم : " اللهه خوش گئتمز " منی آغلاتما عشقونده
دئدی : بیجا یئره تؤکمه گؤزون یاشین وصال اوستده

دئدیم : اول خال هندویه اولوب واله جهان اهلی
دئدی : کاتب یازیب قرآن داخی بو خط و خال اوستده

دئدیم : آل عاشقین جانین قوتار جور و فلاکت‌دن
دئدی : عاقل اولان گئچمز جانیندان عیش‌و حال اوستده

دئدیم : مین دفعه جان وئرسم یولوندا ، افتخاریم‌دیر
دئدی : دیوانه‌سن جانین وئریرسن بیر هیلال اوستده

دئدیم : اینجیکلی‌دیر سندن غمینده قان اولان گؤیلوم
دئدی : قان ائیله‌مه کؤنلون عبث بو بدخصال اوستده

دئدیم : ای دلبریم ! بیرجه اومیدیم عزتیم سنسن
دئدی : بیچاره ! چؤل‌لرده دولانما بیر مارال اوستده

دئدیم : بال‌و پری سینمیش قوشا اوخشارتما « اعجاز»ـی
دئدی : « اعجاز»-ده عمرون هدر قیلمیش غزال اوستده

قایناق : سئیران‌تپه منظومه‌سی - آرتیرمالار. یایقالا

خسروشاهلی اعجاز - شعر « آدمیت وقتی‌دیر »

خلقیمیز همّت قېلین ایش وقتی غیرت وقتی‌دیر
قرنیمیز قرن فضادېر علم و صنعت وقتی‌دیر

یاتمایاق آز یوخلایاق علم اؤڲرنه‌ک بیدار اۏلاق
اغتشاشی بۏشلایاق عورت کیشی هشیار اۏلاق
آنلایاق صدق و صداقت صاحب کردار اۏلاق
ظلم و آزار ائتمه‌یه‌ک همیشه خوش رفتار اۏلاق
ایندی دوران سؤیله‌ئیر چون آدمیت وقتی‌دیر
خلقیمیز همّت قېلین ایش‌وقتی غیرت وقتی‌دیر

یوخلاماق ایامی کئچمیش ای وطن اولادېمېز
اللشه‌ک اۏلسون بیزیم‌ده دۆنیادا بیر زادېمېز
آدلاناق هر اؤلکه‌ده اثبات اۏلونسون آدېمېز
اۏلمایاق شیطانه خادم چون گئدر هر زادېمېز
یوردوموز یۆز یۏل گئدیب تالانه خدمت وقتی‌دیر
خلقیمیز همّت قېلین ایش وقتی غیرت وقتی‌دیر

اجنبی خادم‌لرین بدنام ائدین خجلت قېلین
ساتسا هرکیم یوردونو بیگانه‌یه عزلت قېلین
وېرمایېن تهمت آخوندا بو سؤزه دقت قېلین
حق دئین عالم‌لره قیمت وئرین حرمت قېلین
اۏلمایېن غافل امان‌دېر چون که قدرت وقتی‌دیر
خلقیمیز همّت قېلین ایش وقتی غیرت وقتی‌دیر

قۏیمایېن گلسین زغن بایقوش چالاغان گۆلشنه
جهد ائدین بیگانه‌لر ال تاپماسېن بو میهنه
تاپسا ال نابود اۏلار یۏل وئرمه‌ئین اهریمنه
یوردوموز نفرین‌ائدر خلقین باش‌اڲسه دوشمنه
هامی وئرسین ال اله واللهی وحدت وقتی‌دیر
خلقیمیز همّت قېلین ایش وقتی غیرت وقتی‌دیر

بیر باخین هرزگوئینه اۏلدو تالان ثروتی
گئتدی یغمایه بۆتۆن ناموس و عار و عصمتی
قالدی تۏپ‌لار تانک‌لار آلتېندا ایضا ملّتی
اۏلمامېشدی بۏسنیانېن صنعته چون رغبتی
موشکه موشک گرک وېرماق رقابت وقتی‌دیر
خلقیمیز همّت قېلین ایش وقتی غیرت وقتی‌دیر

جنگ‌ده طیّاره موشک دۆشمنی نابود ائدر
دۆش تمدّن فکرینه چۏخ اۏلما جاهل بی‌خبر
دۆشمنه نفرین و قارقېش یا دعا وئرمز ثمر
آز اۏخو امّن یجیبی دور آیاقا خیره سر
تۏغلاما تزویرایله بو خلقی فرصت وقتی‌دیر
خلقیمیز همّت قېلین ایش وقتی غیرت وقتی‌دیر

قۏیما نابود ائیله‌سین بیگانه بو کاشانه‌وی
یاتما دور آباد قېل بو غارت اۏلمېش خانه‌وی
بی‌ریا اۏل قۏی کناره جهلیوی فتّانه‌وی
قایتانېن‌ قېر قۏی داغېلسېن اۏ قارا صد دانه‌وی
بیزده ده اۏلسون شهامت استقامت وقتی‌دیر
خلقیمیز همّت قېلین ایش وقتی غیرت وقتی‌دیر

خاندان پهلوی ایرانی ویران ائیله‌دی
شوکت سامانېنې شیطانه احسان ائیله‌دی
ایسته‌دی هرکیم دینه قانېنا غلطان ائیله‌دی
دین اسلامېن بئلین سېندېردی طغیان ائیله‌دی
بیر امام دینلندی اۏندا سؤیله رحمت وقتی‌دیر
خلقیمیز همّت قېلین ایش وقتی غیرت وقتی‌دیر

تاج و تخت‌دن ال چکین دای دۆشمه‌سین سلطان سؤزۆ
شاه سؤزۆ دربار سؤزۆ هم سلطنت قوربان سؤزۆ
ظالم و خون‌خوار و غدّار بیرده سردار خان سؤزۆ
اۏلماسېن ایرانی‌ده بوندان سۏرا شیطان سؤزۆ
اڲمه‌ئین باش ذلّته ملّت اهانت وقتی‌دیر
خلقیمیز همّت قېلین ایش وقتی غیرت وقتی‌دیر

شعرچون صنعت‌دیر «اعجاز» ! ، ماهر اۏل بوصنعته
چاتدېرار بیرگۆن بو صنعت خلقیوی شخصیته
تاپسا رونق اؤلکه‌میز، واللهی اۏخشار جنّته
اهل عرفان ایسته‌مز اؤز یوردو گئتسین غارته
هر زمان سؤیلۆر امان‌دېر علم و صنعت وقتی‌دیر
خلقیمیز همّت قېلین ایش وقتی غیرت وقتی‌دیر.

قایناق : سئیران‌تپه منظومه‌سی - آرتیرمالار ( کتاب ). تلگرام فردای خسروشاه

رحمتلیک خسروشاهلی بنایی‌ شاعریمیزدن ایکی قطعه شعر

خان عمی

بو زمانه منیم احوالیمی قاتدی خان‌عمی!
گون‌به‌ءگون وئردی فشار یاخشی قوجالتدی خان‌عمی!

بو آز عمروم ده زمانه ائله‌دی خسته منی
سالدی تئز حوصله‌دن ، قویدو زبان‌بسته منی
غصه و غم یئماقا ائیله‌دی سردسته منی
دائما قویدو پریشان غمیم آتدی خان‌عمی !

بو فشارات و غمه من‌ده داها قالمادی تاب
وضع دوران ائله‌دی قلب‌لری بس‌کی کباب
یاشاماق دنیادا بوندان بویانا اولدوعذاب
وای بیزه ایش‌لریمیز مشکله چاتدی خان‌عمی !

عمردن لذت آپارماق ملته اولدو حرام
وضعه باخدیقجا گلیر سوزشه قلبیم‌ده یارام
چوخ چتین‌دیر منه بو مهلکه‌دن جان قوتارام
بس‌کی غم‌لر منی سولدوردو سارالتدی خان عمی !

روزگاری بئله گؤردوک‌جه منه غم گلیری
بو ایشیق دنیا منیم گؤزلریمه چم گلیری
فشاراتین چوخلوقوندان منه سرسم گلیری
نقشه‌نی وضع زمان گؤر نه یارالتدی خان‌عمی !

هَره بیر یان‌دا پریشاندی آچیلمیر داماقی
دائما شام - ناهارا غصه و غم‌دیر یئماقی
کبابا سپماقا گؤرمور قاباقیندا سوماقی
حله گؤز گؤرمیه‌جک! غصه کورالتدی خان‌عمی !

بیر نفر ائوله‌نه بیلمیر قالیب آواره تمام
ایسته‌سه ائوله‌نه ، واجب‌دی ازل سالدیرا دام
بو مخارج‌لره هاردان یار آلار پولسوز آدام
آزجا دِء رستم‌علی جئشنی یوبالتدی خان عمی!

ایسته بنایی ! خدا ایشلری آسان ائله‌سین
کرم و فضلینی بو ملته احسان ائله‌سین
بو قارانلیق گئجه‌نی نورو چراغان ائله‌سین
بو یاتان بختی او نور بلکه اویالتدی خان‌عمی !

( خسروشاهین آتا - بابالی اکین بیچیم‌لی صنعت باشینا گتیریلن اویونلار باره‌سینده ) :

آی پیاز

نه‌یه گلدین بو محال‌دا بئله جولانه ، پیاز !؟
شأنینی پخش ائله‌دین بیربئله هریانه ، پیاز !

سن دئدین‌بس قاباق ایل‌لرکی عزیزلیک قالاجاق !؟
احترام‌ایله سنی مشتری فورا آلاجاق !؟
کهنه بورجو بو یازیق برزگارین آزجالاجاق ؟!
گزه‌جک خلقین ایچینده هامی مردانه ، پیاز !

باخما سابق‌ده عزیزلیک سن‌ایله همدم ایدی
پیاز اکمه‌ک او زمان خلقین ایچینده کم ایدی
ایندی هر یانه باخاندا گؤرورم یاش ‌زمی‌دی
بنزه‌دیبسن هامی صحرالاری بستانه ، پیاز !

یاخشی خدمت ائله‌میشدین گئچن ایل برزگارا
گلمه‌ئیب‌دیر او جلال ایندیه‌دک روزگارا
ائله اولموشدون عزیز ، گلمه‌دین اصلا بازارا
سنی صحراده ساتان گئتدی خراسانه ، پیاز !

او زمان آلدیلا تهران‌دا سنی عزت‌ایلن
تاجرین حسابینی وئردیله چوخ حرمت‌ایلن
دئدی‌لر بس قالاجاقسان همه‌شه شوکت‌ایلن
یاخشی وئردین فریبی ملت ایرانه ، پیاز !

گؤردولر وار پیازین یاخشی خریدار - بازاری
گونده بئش- آلتی دیزل ائیلیری تهران گوذاری
هره بیر مقصودایله اولدو پیاز برزگاری
اولدون آخرده بو نوع‌ایله ذلیلانه ، پیاز !

ساتیلیر ایندی بازاردا یوکون اون‌بئش قیرانا
هله ایستیر آلا بعضی‌ده او پول‌دان دالانا
یوک اَنیب آی بالا ! گل سور اولاغی سال دالانا
آلدیقی پول‌دا گئدیب قهوه‌ده قلیانه ، پیاز !

دئمیرم مضطر اولوب وار نئچه خالوار پیازی
هر طلب‌کاری گؤرر گر فروش اولسا بیر آزی
ولی بالمرّه یاتیب ایش‌لمیری داش تارازی
بیر نفر مشتری یوخدور گله میدانه ، پیاز !

ییغیشیب عورت -اوشاق ، قویمادی صحراده سنی
ائله‌دین یاخشی عزیز ملّت ایچینده حسنی
پیاز اکمه‌ک یازیقی ائیله‌دی ثروت‌ده غنی
عالمه بوش‌لو دوشوب ، باخ او پریشانه ، پیاز !

گؤروسن مشتری یوخ، گئت حله انباری‌ده یات
یوخدو سلمانی پولو بوغ ساقالی آزجا اوزالت
بو پریشانلارین آز حوصله‌سین بیر بئله قات
قوی گؤره‌ک ایسته‌یه‌جکلر سنی تهرانه ، پیاز ؟!

گئچن آی رحمان عمی ائیله‌دی تهران سفری
بیر دیزل ووردو پیاز ، بؤيله گلیب‌دیر خبری :
گؤرمه‌ئیب‌دیر کیرانی آلدیقی پول مختصری
اصلی اولسا بو سؤزون ، وای بو سلیمانه ، پیاز !

بوشلامیر شوفر و حمال یاخاسین اؤز چولونو
گؤتوره رحمان عمی جان باسا تهران یولونو
یازیقین اؤيله طلب‌کارلار آلیب ساغ-سولونو
آز قالیر تریاک آتا چون‌کو گلیب جانه ، پیاز !

فکر ائدیر یوخدو پولو خرج ائده گر ساخلاسالار
گاه دئیر اؤز-اؤزونه : "راضی‌یم الله ! آسالار
اکمه‌رم بیرده پیاز گر یاخامی بوشلاسالار
ائویمی ییخدی عجب ائیله‌دی ویرانه ، پیاز "

آی داداش! عبرت‌ایلن باخ بیر او رحمان عمی‌یه
ائله قورخوب‌دو گؤزو ، گلمیری اصلا زمی‌یه
او قده‌ر جانه دویوب ، ایستیر ال آتسین قمی‌یه
قورخورام قاتل اولا آخری رحمانه ، پیاز !

آخ دئین بیرجه گؤروم گندم و جو هاردا قالیب ؟
نه‌یه فکر ائیله‌میسیز بیر بئله گندم آزالیب !
گؤروسن دولتیمیز خارجه‌دن گندم آلیب
یوخسا اولموش‌دو چؤرک بیزلره هر آنه ، پیاز

عزیزیم ! یاده سالین گندم و جو برزگارین
راحت ائیلر بشرین عمر مدام روزگارین
دائما گندم و جو ایستیری اوغلان بو قارین
یئیه‌جکسن دئیرم هر شب و صبحانه ، پیاز ؟!

بوشلا بنائی ! مذمت ائله‌مه چوخ‌دا داخی
بو جماعت پیاز اکمز ، بئله بیلمیردی آخی !
اکسه‌ده کم اکی‌لر ، چوخلاری حتما بوراخی
ملتین گؤردوله باغرین گتیریب قانه ، پیاز

قایناق : خان‌عمی ( کتاب )؛ تلگرام فردای خسروشاه

معرفی قربانعلی بنایی خسروشاهی ( خان عمی )

✍️: س. بختیاری خسروشاهی

پیش گفتار

همان‌گونه که در برخی آثار به چاپ رسانده‌مان نیز اشاره نموده‌ایم، صفحات مجازی « فردای خسروشاه » و « خسروشاه سسی » دو گام نخست و بسیار تأثیرگذار ساحه‌ی فرهنگ و ادب زادگاه شریف‌مان خسروشاه بودند که گزارش دیدار با ادبای معاصر به نسیان سپرده‌شده‌ی این شهر نخستین‌بار به واسطه‌ی این دو صفحه در معرض دید عموم علاقه‌مندان و همشهریان و مخاطبان قرار می‌گرفت. یکی از جذابترین و پر بازدیدترین مطالب و معرفی‌نامه‌ها ( در فردای خسروشاه ) مربوط به روانشاد قربانعلی بنائی می‌باشد. هم اکنون یادداشت مکملی از آن معرفی نامه‌ها را مطالعه می‌فرمائید که در کتاب « خان عمی » ( مجموعه اشعار مرحوم قربانعلی " بنایی " خسروشاهی ) به قلم مهتم آن اثر یعنی آقای بختیاری خسروشاهی نگاشته شده است :

+قربان_بنایی_خسروشاهی +خسروشاهی _بنایی_خسروشاهی
قربانعلی بنایی خسروشاهی ( خسروشاهلی بنایی )

قربانعلی بنایی خسروشاهی متخلص به « بنایی » شاعر ملیح طبع و شیرین قلم خسروشاه در سال ۱۳۱۰ ش. در محله‌ی چای‌باشی خسروشاه که اهالی صاف و قلوب زلال و بشاش آن شهره به همت و همدلی و خونگرمی در شهر است دیده به جهان گشود. در ۱۴۰۰ ش. در همان محل و همان شهر دیده از جهان فروبست و چونان مردمی عامی! به تربت " سئیران‌تپه خسروشاه " سپرده شد که البته ناگفته نماند ، منظومه‌ای در وصف آن تپه‌ی باستانی نیز توسط شاعر دیگری از همین دیار و ساکن همین محله (چای باشی ) یعنی روانشاد حسن بابایی خسروشاهی متخلص به اعجاز ، در وزن منظومه‌ی ماندگار "حیدر بابایا سلام " به نظم آراسته شده و تاکنون دو بار به زیر چاپ رفته است.
اما نام پدر زنده‌یاد بنایی، صفر و مادرش زیور خانم بود. ایشان کوچکترین فرزند خانواده تک خواهره و چهار برادره بودند که در سال ۱۳۳۶ ازدواج کرده و دو فرزند دختر و پسر ثمره ازدواج ایشان است. علیرغم داشتن دلی بسیار مهربان، روزگار ناملایمات زیادی برای ایشان داشته است که با وجود احساساتی لطیف و صاف چون آب قیزقالا و قلبی پاک چون هوای سیران‌تپه‌ی خسروشاه و وجدانی سلیم چونان هوای مطبوع زادگاهش ؛ گویند : " من بو دنیادا بیر گون گؤرمه‌دیم "... وی در هفت سالگی مشغول شغل بافندگی می‌شود که مقارن با جنگ جهانی دوم و قشون‌کشی روس به بلاد آذربایجان بود. روح کودکانه‌ی بنایی در این دوره شاهد اسکان قوای روس در سطح شهر بود. در خرداد ماه سال ۱۳۲۴ درست روبروی محل سکونت، بنای مجلل واقع در حیاط باغ تاریخی سالار به مقرّ حزب توده در خسروشاه به رهبری میرعلی منافی خسروشاهی تبدیل می‌شود. / « ... »

دوران خدمت سربازی وی مقارن با دوره‌ی قیام دکتر مصدق بوده است که با پرداخت مبلغ ۱۰۰تومان پس‌اندازی که از شغل پارچه‌بافی اندوخته بود از سربازی معاف شده و در همین دوره به تشویق دوست خیرخواه خویش دو سال اکابر را سپری می‌کند. توام با دو سال دوره‌ی تعطیلات در اکابر و پس از بیست و سه سال تجربه در حرفه‌ی با‌اصالت آباء اجدادی خویش در خسروشاه یعنی جولفالیق به دلیل بی‌صاحب ماندن این صنعت هم‌چون بسیاری از همکاران خویش دل‌سرد شده و ناگزیر به کار بنایی ( شغل دوم پدری ) روی می‌آورد.
گفتیم وی تا حدود بیست سالگی سواد خواندن نوشتن نداشت. تا جائی که موقع ثبت‌نام در برگه‌ی معافیت سربازی نتوانسته بود نامش را بنویسد. بعد از اخذ پایان خدمت بود که توسط یکی از همشهریان به نام مشهدی تقی حمزه‌ای با اصرار وارد اکابر می‌شود. طی سه ماه تابستان دو سال کتاب‌های پهلوی را می‌خواند و دارای سواد خواندن نوشتن می‌شود. مدیر مدرسه آقای آقایی که علاوه بر او به چند نفر بزرگ‌سال دیگر نیز تعلیم می‌نمود، علاقه‌ی عجیبی به قربان‌علی پیدا میکند و در نظر می‌گیرد مدرک ششم را به وی اعطا کند ولی بخاطر ضعف حساب هندسه به مدرک پنجم بسنده می‌کند.
شور حال جوانی از سویی و دل‌بستگی توأم با مهر و عطوفتش قرین با فشارهای اجتماعی شخصی دل دردمندش را به وادی شعر می‌کشاند که همین امر به سرودن اشعار بسیار لطیف و نغز در زبان مادری می‌انجامد :
« منی بو آیریلیقین قویدو پریشان گؤزلیم !
اولدو غم‌غصه منیم مونسیم هر آن گؤز‌‌لیم !
نه‌یه آز اولدو بهارین گول نورسته‌ی من !؟
آیری دوشدون منی قویدون قلبی‌سوزان گؤز‌لیم ! »...
- در آستانه‌ی انقلاب اسلامی چشمه‌ی جوشان ادبی‌اش به سیل خروشان ادبا و شعرای انقلابی خسروشاه می‌پیوندد و اهالی بی‌آنکه نام شاعر شعارهای حماسی‌ این شاعر گمنام را بدانند نقل محافل می‌کنند و در تظاهرات‌ و اعتراضات درون‌شهری و برون‌شهری به کار می‌بندند. این شاعر بی‌ادعا و گمنام چند سالی بود به دلیل کهولت سن شغل بنائی را نیز کنار گذارده و بقالی کوچک و قدیمی‌ای در محله‌ی چای‌باشی خسروشاه به راه انداخته بود که تا آخر عمر در همین شغل و کسب پایدار ماند و در نهایت در اوج فعالیت‌های فرهنگی این صاحب قلم، برخی اشعار ایشان گردآوری شد و مختصر معرفی‌شان نیز از طریق صفحه‌ی مجازی فردای خسروشاه در دسترس عموم علاقمندان فرهنگ و ادب این دیار قرار گرفت. در دعوتی که به انجمن ادبی تازه تاسیس‌مان شرفیاب شدیم با نهایت شکسته‌نفسی از قرائت شعر در آن جمع امتناع نموده و به نظاره‌ی خوانش شعر توسط دیگر شعرا نشستند. تصاویر و فیلم‌هایی نیز از مصاحبه و شعر خوانیشان توسط اینجانب و تنی چند از هم‌محله‌ای و اساتید هم حوزه ثبت و ضبط شده است. نمونه تصاویری از آن‌ها در انتهای اثر گنجانده شده که صد البته آن مصاحبه‌ها در پرباری این اثر تاثیرهای به‌سزایی داشته است...

سبک شعری جناب بنائی، اجتماعی و در قالب‌های مختلف ادبی اعم از قوشما ، بایاتی، غزل، مربع، مخمس، قصیده ، مثنوی ؛ و کلیه‌ی آثار خلق شده‌شان نیز به زبان بومی مردمان این سامان ترکی می‌باشد.

بیانش بیان درد است. چنان سخن می‌راند که گویی از درون مخاطب می‌گوید و اعجاز سخنش چنان شیواست که مخاطب در اولین وهله مبهوت سادگی و روانی و صفا و صمیمیت روح شعری او شده و گمان می‌کند می‌تواند هم‌چون او شعر سراید؛ ولی در اصل چنین نیست؛ چرا که سخت‌ترین نوع سرایش شعر در همین سبک است. به بیان ادبی می‌توان گفت نوع سرایش شعری وی سهل ممتنع است که معدود سرایندگانی استعداد سرایش این سبک را دارند. هر شاعری قادر به خلق اثر به فراخور و اقتضای روحیات خویش است، ولی این‌که پیچیده‌ترین مسائل پیرامون را در قالب ساده‌ترین و رساترین و عامی‌ترین نوع گویش بیان کنی، هنر اندر هنر است. علی‌الخصوص در این زمانه‌ای که سبک حیات و هنر ادبیات هر روز در رنگی خود را می‌بازد. به عنوان مثال هر کس به نوعی دچار فاصله‌ی طبقاتی در این جامعه گردیده است و بی‌شک شاعران نیز گرفتار این مسئله شده و از زوایای مختلف طبع خویش را آزموده‌اند؛ اما بنایی که طبق نقل قولی در بهداری زادگاهش با شاعر نامی یعنی سلیمان ثالث آشنا شده بود ( تقریبا سال ۱۳۶۰ .ش ) با شعر معروف وی دل به دل شده و توان طبع مستعد خویش را با گویشی بس رساتر و همه‌گیرتر چنین بیان می‌نماید :
...عصا اولام قوجالارین الینه
شانه سالام پریشان‌لار تئلینه
توی مجلسی آچام یئتیم گلینه
اوندا بره وئرر یاشاماق منه »...
- در این شعر تمام زوایای روحیات و حیات مردمان معاصر این دیار خیر نهاد خلاصه گردیده است. این " قوشما " برای همشهریان وی هم نوش است و هم نیش، هم گریه است و هم خنده ، هم تلخ و هم شیرین، سیاه است و سپید؛ و خلاصه اینکه حقایق چند بعدی در آن نهفته است. به طور کلی اعجاز این‌گونه بندها و بیت‌ها در آثار جناب بنایی چنان است که انسان‌های رنجور ندار را با ده‌ها خاطره‌ی تلخ درونی و حسرت‌ها رو به رو می‌سازد. و بالعکس، انسان دارا و توانگر را با لذایذ و هوسها و یا حتی با جوان‌مردی و انفاق و انسانیت رو به رو می‌سازد. در شعر بنایی با این‌که دردها سخن میرانند، پر است از ظرایف و لطایف و صنایع ادبی :
« نه داماغ قالدی دئیب- گولماقلیقا نه حوصله
خورد اولوب اعصاب مردم توف بئله روزگارا »
و یا به عنوان مثال صنعت آباء و اجدادی این آب و خاک را که نسل‌های پیشین تاوان‌های سنگینی در حراست آن متحمل شده‌اند، چنین به روی کاغذ می‌آورد :
« بو کسب منی آی مشه‌دی ! جانه گتیردی
بیلمه‌م بونو اول‌ده کیم ایرانه گتیردی » ...
- این سخن حداقل سخن سه ربع ‌قرن پیش است و نشان‌گر سیاست غلط حاکمان وقت است. طوری که صاحبان خودی و تنی صنعت که صد البته آن را از مسیر پرتردد جاده‌ی ابریشم و به واسطه‌ی مسافران و رهگذرانی که از قلب خسروشاه می‌گذشتند فرا گرفته‌ و در تکامل آن تاوانها پرداخته اما از تبعیض و نابرابری سیاست‌گذاران چنان به آه و فغان آمده‌اند که شاعر شاغل این دیار چنین فریاد بر می‌آورد و ابراز می‌دارد :
- « روش روزگار آخر گتیریب جانه منی
آپاریب حوصله‌می ائیله‌دی دیوانه منی
اولموشام گوشه‌نشین حالیمی یوخدور سوروشان
دائما قویدو پریشان غملی بو خانه منی » ...
-با تمام اوصاف، شاعر مورد نقد این قلم باز شرافت را سرلوحه‌ی شخصیت خود می‌داند و ارزش و اعتبار قلم و هنر را زیر تازیانه‌ی مسائل و مصائب نفسانی خود حفظ می‌کند و اعتبار و آبروی قلم و اهل قلم را با نهایت سرسختی و اراده‌ی آهنین خویش حراست می‌کند. هرگز بر خوی کریه تملق و خودفروشی باج نمی‌دهد. و هم‌چون سخندانی اصیل در مقابل تملق و چاپلوسی خم به ابرو نمی‌آورد و شرافتمندانه با مشکلات روزگار شخصی و اجتماعی به زندگی ادامه می‌دهد و این هنری دیگر در هنر است که همانا تضمین‌گر حیات ابدی آثار هرچند اندک هنری وی است. در این باب قربان عمی می‌گویند : " در اوایل انقلاب شعری در وصف انقلاب سرودم که مرحوم استاد بازارچی ( شاعر خوش‌نام و پر اعتبار شهر که گزیده اشعار ایشان نیز توسط این صاحب ‌قلم تحت عنوان « سویقون کاروان » در حال اخذ مجوز چاپ و نشر می‌باشد ) - خیلی از این شعر استقبال می‌کنند. از قضا یک روز شعرا در همان دوره برای مراسم بزرگداشت انقلاب در اوسکو گرد هم آمده بودند که پسر جوانی برایم پیام دعوتی در این خصوص ارسال کرده بود. ولی من بنابه سلیقه‌ی اخلاقی و فردی‌ام با خود اندیشیدم که مبادا حضور من و قرائت شعرم در آن جمع ریا باشد ! و به همین دلیل از حضور در آنجا امتناع کردم"...
آقای بنایی علیرغم تمام پاک‌دامنی معنوی که دارند، واژه‌ی پول را قرین با طبع معجز شبستری ( « قره پولدور کیشینین غم گونو غمخواری داداش » ... ) -چنین نیش‌دار بر زبان می‌آورد :
« هر کیمین اولسا بو جهان‌دا پولو
زورلودو پولاد زره‌دن قولو
عيب ائله‌مز گئتسه اگر کج‌یولو
عیب‌لری پنهان ائدن پولدو پول
چوخلارینی انسان ائدن پولدو پول

پول سوز عم اوغلو- عمی بنزیر یادا
هوش- قولاغین وئر بو سؤزو تحویل آل
پول‌سوز اولاندا بو سؤزو یاده سال
گرچه بشرده گره‌ک اولسون ناموس
اولماسا بهتردی شرف‌سیز نفوس...

بیل گئچن ایام دگیل آی کیشی !
پول‌دو زمان‌‌دا گؤرورو هر ایشی » ...

ایشان در مورد چگونگی ورودشان زیر بیرق آقا اباعبدالله الحسین (ع) و متعاقبا خلق آثاری در این باب چنین می‌گویند : " از دوران کودکی علاقه‌ی وافری به ابا عبدالله الحسین (ع) داشتم، ولی چون سواد نداشتم، کاری در این ساحه از دستم بر نمی‌آمد. از بیست سالگی زنجیرزن دسته‌ی عزاداری محله‌مان چره‌لح / مسجد امام حسین(ع) فعلی ( چلبی قدیم ) بودم. مرحوم محمدتقی شبیهی که بزرگ دسته‌ی ما بود، از من در خصوص باسواد بودنم پرسید: گفتم : دو کلاس خوانده‌ام. او که از صدای خوشم باخبر بود، مرا به هیئت شبیه‌گردانی که خود بانی و مدیر آن بود، جذب نمود. چند سالی در آن هیئت به نوحه‌خوانی در نقش اسرای کربلا مشغول شدم و پس از فوت وی بعنوان زنجیرزن آستان‌بوس آن باب شدم"... ( این بیانات زیربنای شعر آئینی وی را رقم می‌زند ) ...


معرفی سیران‌تپه و سه تپه‌ی باستانی خسروشاه

برگرفته از کتاب « سئیران‌تپه منظومه‌سی » -( چاپ اول؛ انتشارات نباتی۱۳۹۷ / چاپ دوم با ضمایم ؛ انتشارات یای‌قالا ۱۴۰۲ ) س. بختیاری خسروشاهی.

سیران‌تپه ، پره دیزه ، قیزقالا ، یانیق‌تپه‌ی خسروشاه ...

بخش خسروشاه ، به مرکزیت شهر خسروشاه جزء بخش‌های شهرستان تبریز به شمار می‌رود که در جانب غربی و انتهای رشته کوه‌های سهند/ ساواند ( آواراق ) قرار دارد. خسروشاه از طرف شمال با سردرود و تبریز و از طرف شرق با اوسکویه و از طرف جنوب با شهرستان آذرشهر ( توفارقان ) و از طرف غرب پس از گذر از اراضی تنی آران خسروشاه با شهرستان شبستر همسایه است. این شهر با گذر از آمار جمعیتی افزون از ۴۰۰۰ هزار نفر از اسکو، و نیز در مرکزی‌ترین نقطه به شهرها و شهرک‌های صنعتی موجود در اراضی تنی خود، در فاصله‌ای ۳ کیلومتری با اسکو قرار دارد. این در حالی‌ست که ( برخلاف قوانین جاری در کشور و حتی قوانین معمول در دنیا ) شهر مذکور به عنوان شهرستان، ولی خسروشاه با مدیریت بخش اداره می‌شود!... علاوه بر آن ؛ چهار سوی این شهر تاریخی فرهنگی ( خسروشاه ) را چهار تپه‌ی باستانی مشرف به‌هم فرا گرفته است که هر یک از این تپه‌ها از چنان بار تاریخی عظیمی برخوردار است که نیازی به واکاوی و تشریح مفصل آن در اینجا نیست؛ چرا که نام هرکدام از این تپه‌ها برای اهل علم تاریخ مجلدی کتاب را یدک می‌کشند که لنگر تاریخی - فرهنگی آذربایجان ایران محسوب می‌شوند. با توجه به قرون ماقبل که ساخت و سازها از لحاظ ارتفاع پایین‌تر از این دوره بود، همچنین روشناییهایی که از وجود الکتریک حادث شده است، بی‌تردید این تپه‌ها پل ارتباطی مردمان ساکن این منطقه در موقعیت‌های حساس جنگی و اجرای آئین‌ها و.س بشمار می‌آمد طوریکه اگر بربام هریک آتشی افروخته می‌شد برای تپه‌های سه‌گانه دیگر قابل رؤیت بود.

.

تپه دیزج ( دیزه تپه‌سی - روستای تاریخی دیزج امیرمدار ) :

قله‌ تپه ( دیز ) مانندی در روستای دیزج امیرمدار؛ که نام این روستا را از هر منظری بنگریم، تاریخی بالای هزاره را یدک می‌کشد. حتی وجود آرامگاه « سلطان امیر مضر بن عجیل » در این تپه نتوانسته نام باستانی دیزه را از پیشانی آن بزداید. لازم به ذکر است که این آرامگاه برخلاف نظر عوام که به امامان ارتباط می‌دهند و از آن با عنوان امام‌زاده یاد می‌کنند، در واقع مربوط به امیر قشون عرب بوده و طبق اسناد عدیدهی تاریخی پسر عمّ حضرت محمد ( ص ) و یادگاری از دوران جنگ اعراب در این منطقه است. واژه‌ی دئژ / دژ / دئز/ دیز، که در اصل برگرفته از فرهنگ ترکی"دیز" ( زانو ) میباشد، در تصویرسازی ذهنی کهن-مردمان این مرز و بوم از حالت تا شده و تدافعی زانو ( دیزک / دیزج ) مرتبط با جغرافیای خویش الگوبرداری شده است. ما، با توجه به جغرافیای آن، این لغت را مناسب‌تر از سایر تعابیر دانسته و در اینجا آوردیم. به هرحال، این تپه در شرق سئیرانتپه و در روستای دیزج با فاصله‌ی تقریبی کمتر از یک کیلومتر چسبیده به اراضی شهر خسروشاه واقع شده است. از میان سنگ‌های به تاراج رفته‌ی آن، می‌توان به سنگ شفای موجود در بقعه‌ی سلطان امیر مضربن عجیل، و نیز سنگ عمر ( عُمَر داشی ) و نیز تخریب سنگ‌نگاره‌هایی به تصویر ماه و خورشید و ستاره ( گون - آی – اولدوز ) اشاره نمود..

یانیق‌تپه‌ / تپه سوخته :

این تپه حدودا در ۲ کیلومتری غرب خسروشاه ، و حاشیهی آجی چای ( تلخه رود ) در مابین دو روستای قاراتپه- تازاکند خسروشاه که نام آن بیمسماع با این تپه‌ی سوخته‌ی باستانی نیست، واقع شده و تا به امروز تاریخ شش هزار سالگی‌اش به اثبات رسیده است. البته یانیق تپه اغلب با نام " شهر باستانی یانیق " همراه است. - آثار تاریخی بسیاری که در اواخر دهه‌ ۳۰ ش از آن کشف شد، دلیل صحت این ادعاست که امروزه در موزه‌ی ارومیه و آذربایجان و نیز لوور فرانسه محفوظ هستند...

علاقمندان در این باره میتوانند کتاب « باستان‌شناسی آذربایجان شرقی ۲ ، یانیقتپه خسروشهر » ( خسروشاه ) ؛ یا کتاب دو جلدی « پیدایی مکتب خسروشاه ... » ( ترجمه‌ی انگلیسی به فارسی خانم ندا بیگی خسروشاهی، اثر دو جلدی جفری سامرز که متشکل از گزارشات محقق اصلی آن یعنی چارلز برنی‌ انگلیسی‌ست – منشر شده از انتشارات یای قالا ، ۱۴۰۳ ) را مطالعه نمایند. علاوه بر آن، خبر خوش دیگری نیز به علاقمندان حوزه‌ی تاریخ خسروشاه-آذربایجان داریم، که همانا گردآوری کتاب دیگری توسط جناب پورحسین خونیق می‌باشد که طبق نقل قول مولف، حاصل زحمات ده ساله‌ی ایشان درباره یانیق‌تپه‌ی خسروشاه است...

قیزقالا تپه / تپه - قلعه‌ی دختر :

سئیران‌تپه ! بمب‌آلانېـن گؤلۆنی
قوروتدولار آغـلاتدېلار ائلینی
قېزقالا دا قېزېن تؤکدو تئلینی

چۏخ ایچمیشیک چشمه‌سینین سویونو
اؤزۆ قازېب دؤنگـه-دؤنگـه قویونو

در شمالی‌ترین محدوده‌ی شهر خسروشاه، قیزقالا ( اوغوز قالا ؟ ) یا تپه‌قلعه‌ی دختر قرار دارد. البته قیزقالاهای دیگری نیز مرتبط با قیزقالای خسروشاه وجود دارد که بر همین اساس بهتر است از آن تحت عنوان سایت قیزقالا یاد گردد. چرا که یکی از آنها در کهن‌کوی بایرام خسروشاه ، و دیگری نیز در کهن‌کوی کلجاه، و سومی نیز در آماقان واقع شده است که طبق نقل قول پیشینیان هر سه قیزقالای مذکور از طریق تونل‌های زیرزمینی به قیزقالای خسروشاه متصل هستند. در زمان پهلوی اول و دوم در راستای تحریف و جعل و تکذیب آثار تاریخی آذربایجان و نیز زیاده‌خواهی و حرص و طمع شهر همجوار از فرصت پیش‌آمده نهایت بهره را بردند و در کنار دیگر تحریف‌ها و تخریب‌های اماکن تاریخی و تغییر توپونیم‌ها و جای‌نامهای مربوطه، قیزقالای موجود در بایرام را تحت عنوان " دیزقالا "جا زدند تا از این‌طریق ایجاد انحراف تاریخ واقعی این بلاد ریشه‌دار و تاراج اراضی خسروشاه سهل‌تر صورت پذیرد.

قلعه‌هایی نظیر شاه قالا - قالاچا - قالابان - قیزقالا – نارین قالا – شاق قالا ، پیر قالا ، قارپینه‌لی و .س ؛ نیز در جوار قیزقالای خسروشاه قرار دارند که مرکزیت همه‌ی آنها قیزقالا و سه تپه‌ی اصلی دیگر موجود در خسروشاه است ...

+سئیران_تپه_منظومه +سئیران_تپه_خسروشاه +خسروشاه +اعجاز +بابایی_خسروشاهی
سئیران تپه منظومه‌سی ؛ خسروشاهلی اعجاز ، مقدمه و تشریح : سعید بختیاری خسروشاهی

سئیران‌تپه :

سئیران‌تپه ! سنه قربان جانېمېز
قاینار سنیـن توپراقېنا قانېمېز
سنسن حرمتیمیز سنسن شآنېمېز

هر طرفین باغ باغچادېر بولاق دېر
افسوس ! بیر آز ائلین سن‌دن اوزاق‌دېر

ای ائلی‌نین شرافتلی تپه‌سی
افـتـخارلی شهـامتلی تپه‌سی
هم شوکتلی هم عزتلی تپه‌سی

اؤز ائلی‌نین چکدین غمین آتمادېن
احسن سنه شانلی یوردون ساتمادېن

-با نهایت تاسف و اندوه! و با توجه به عدم رضایت اهالی این منطقه از تقسیمات نادرست اراضی، ما می‌توانیم سئیران‌تپه‌ی فعلی را به صورت بسیار خلاصه‌واری چنین معرفی کنیم :

با نگاه به نام این تپه در معنای سئیران‌گاه یا گردشگاه و همچنین اسامی کهن موجود در حاشیه‌ی این تپه اعم از رودخانه‌ها، دره‌ها، چشمه‌ها، برکه - باغ‌هایی با اسامی کهن، و تطبیق آن با هر سه تپه‌ی دیگر؛ که در هر چهار پایه و چهار سوی این تپه‌ها، چهار برکه و چشمه ( گؤل – گؤزه )-ی بسیار قدیمی موجود است و از آن جمله‌اند: پره باغ ؛ شمشرف / شمشارا و دینگو / دینگیر ؛ که از میان آن‌ها، دو برکه چشمه هنوز آبدار است و پا برجا ؛ یکی از آنها کلا محو شده و چشمه‌ی دیگری نیز خشکیده است که خوشبختانه هنوز شکل هندسی برکه بؤیوک دینگیر سرجای خود قرار دارد. همانند تحریف نام قیزقالا در کهن روستای بایرام خسروشاه که در سطور فوق اشاره شد ، واژه‌ی دینگیر موجود در آن روستا نیز به همان دلیل مذکور توسط زیاده‌خواهان و سوء استفاده‌گران منطقه تحریف شده و به حالت " گیندوو " یا " جیندوو " در آورده شده است. در حالی که نام دینگوو / دینگیر ، هنوز در زبان سالمندان آن روستا جاری است که با آگاهی کامل از مقصود اصلی متقلبان، نام دینگوو یا دینگیر را هنوز زنده نگه‌ داشته‌اند. همچنین: قلعه و دره‌ی دینگیر؛ پاشی‌باشی یا پاشا باغی؛ دیزه دره‌سی؛ ساوان / سادان‌باشی ( نکته‌ی مهم عبارت از این که در اسناد مربوطه تحت عنوان ساوان آورده شده است) ؛ چشمه، کوه و دره‌ی صراف که حدودا در چهارصد پانصد قدمی به طرف « پادگان شهید قاضی خسروشاه » واقع گردیده است. در نهایت، خود تپه‌ی سیران یا همان سئیران‌تپه که قسمت رو به سمت خسروشاه آن، تبریز را پیش‌ رو قرار می‌دهد...

باری! در اینجا نیازی جهت تشریح لغت سئیران‌تپه برای مخاطبان‌ترک‌زبان نیست، چرا که از لغات پرکاربرد بومیان این مناطق است. معدود افرادی نیز به جای سئیران، جئیران و جئیران‌تپه را بکار می‌برند که باز ، با توجه به وجود تپه‌ای هم‌نام در نیشابور و نظرآباد استان البرز حائز اهمیت است؛ خصوصا در مجاورت جئیران‌تپه‌ی نظرآباد، تپه‌ای تحت عنوان یان‌تپه قرار دارد که تداعی‌گر لغت کناری است ( تپه‌ی کناری ) ...

نظر به اسامی حول سئیران‌تپه‌ی خسروشاه، و نقل قول پیشینیان و شکل ظاهری کنونی، و با در نظرگیری آب‌خیزی آن، وجود چشمه‌های بسیار قدیمی با عناوین و اسامی بسیار کهن و بارداری این لغات که اشاره شد، و همچنین اغلب مالکانی که تا همین اواخر جزء افراد صاحب‌نام خسروشاه به حساب می‌آمدند ؛ بایسته است تا قدر چند جمله‌ای هم که شده، در این‌باره توضیح آورده شود که در ظاهر امر بین دو واژه‌ی جئیران و سئیران تفاوتی مشهود نیست چراکه هر گردش‌گاهی را جئیران، و هر ماده آهویی را گردش‌گاهی باید. اما بر مبنای میتولوژی، جیران جزو حیوانات اسطوره‌ای به شمار می‌آید... -همین‌طور کشف فسیل کاج‌های مسن و نیز حیوانات جنگل‌زی و آبزیان در آن حوالی که اکنون خشکِ خشک و بایر هستند.

علاوه بر شکل ظاهری چندین تپه پشت سر هم در حاشیه این تپه مادر که شباهت زیادی به گورکان دارند، وجود باغ و برکه و چشمه‌ی پره‌باغ یا پره‌دیزه، که از آن زائیده شده : پردیس فارسی، پرادیزیوس یونانی، پارادی فرانسوی و پارادایس انگلیسی و فردوس عربی که هر پنج را معنی ، باغ یا بهشت برین است. ( در مورد لغت پره‌دیزه ر. ک. آرشیو موضوعی پره‌دیزه - خسروشاه ، همین وبلاگ ) ؛ بدین‌سان اصطلاح دینگو / دینگیر ( تانری / تاری ) که همانا واژه‌ای‌ست سومری‌ ؛ و نیز بانظر به سیران‌تپه استانبول ترکیه و اوشنویه‌ی مهاباد ( سویوق بولاق ) که همه و همه نشان‌گر اهمیت این نام ترکی ( سیران ) می‌باشد...

- بنا به نقل قول اهالی دست‌آوردهای هیئت تحقیقی پنج نفری آمریکایی، که در نیمه اول دهه پنجاه.ش. ازحوالی آن تپه ( ساوان / سادان ) صورت گرفته است با گذر نیم قرن هنوز مجهول مانده و باز با تکیه بر گفته‌های قدیمی‌ها خاک‌برداری بخش شرقی خود تپه سیران در آن دوران صورت گرفته است!
- سنگ قبر مرمرین از آن مکان به کتابخانه‌ی عمومی خسروشاه انتقال داده شده بود، که متاسفانه این سنگ قبر از آن مکان...
- گورهای جمعی با استخوان‌های درشت انسانی از باغهای آن حوالی حین تبدیل بخشی از باغات درختی به تاکستان.
- سه سکه در دامنه‌ی شمالی با ضرب « لاالله الاالله » در یک طرف و در روی دیگر « محمدا رسول الله »...
- قبر سنگی در حاشیه‌ی کروان‌یۏلو ( مسیر کاروانرو ) با در ورودی سنگی و ابعاد تقریبی ارتفاع صد و سی سانت، طول دو و نیم متر، عرض یک و بیست الی یک و نیم متر و دریچه‌ای در مرکز سقف و چراغ‌دانی حکاکی شده در سنگ سقف از خود سنگ و یک سقف دوده گرفته‌ای که گویا از همان چراغدان بوده است. این گور سنگی، در اواخر دهه هفتاد حین کندن فونداسیون توسط کارگران یافت می‌شود، و در همان دقایق اول توسط مسئولان و سازمان میراث فرهنگی استان رؤیت می‌گردد. طبق نقل قول شاهدان عینی : درب سنگی آن را کنار گذاشته، و اسکلت مرده‌ای روی خاک نرم که در اصطلاح بومیان " گؤی کپیر " گفته می‌شود؛ و سکویی در سمت راست گور ؛ و جنازه‌ای که به حالت دراز کشیده بوده است. همینطور النگویی در بازوی چپ جسد، با جنسی شبیه سنگ، به دو رنگ سیاه و سپید رؤیت می‌گردد.
سفال‌های پراکنده؛ در بخش‌هایی وفور کهن سفال‌های شکسته مشاهده می‌شود.
گودی تندیره مانند در دامنه‌ی سئیران ( جنوب شهر ) شبیه قاربینه‌لی واقع در قیزقالای موجود در شمال شهر ) .
وجود تنور نانوایی بسیار قدیمی ...
-طبق برخی منابع در این محل جنگ قشون اعراب با بابک خرمدین در دوره‌ی عباسیان ...
درگیری قشون اعراب در زمان فتح ایران و آذربایجان؛ که علاوه بر آن کتاب، در منبع تاریخی دیگری نظیر « روضات‌الجنان » عنوان شده است. آخرین سند عینی و کتبی و شفاهی ما از اهمیت آن منطقه، وجود مزار امیر قشون عرب در دیزه ( دیزج امیر مدار ) یا " سلطان‌داغی " به نام مقبره‌ی امیر مضر بن عجیل در نزدیکی سیران‌تپه است، که بدان نیز اشاره شد ...

باز تاکید می‌ورزیم که باتوجه به این چهار تپه در چهار سمت و سوی خسروشاه ؛ می‌توان چنین اذعان داشت که در گذشته این شهر باستانی ( خسروشاه ) توسط این چهار تپه محصور شده بود. به نوعی می‌توان اذعان داشت که این چهار تپه‌ی متصل به هم در اصل چهار دروازه‌ی ورودی این کهن‌شهر به شمار می‌آمدند...